هدف این مقاله، تبیین نقش استعاره در شکل متناظر و تمایز آن با برداشت صرفاً ادبی و زیباییشناختی و یا صرف الهامبخشی، بهمنظور افزایش دقت علمی در تعلیموتربیت اسلامی است. برایاینمنظور، چنین استدلال شد که استعاره متناظر باتوجهبه تکیه صرف بر متن دینی و نیز غیرانتخابیبودن کلیت و چارچوب آن میتواند بدیل مناسب رویکردهای موجود برای ارائه مبانی و اصول تعلیموتربیت اسلامی باشد. این الگوی استعاری دارای ویژگیهای محوریت علم بهجای تربیت، ذکر جزئیات در مقابل کلیت، پیوند توأمان علم و تربیت بهجای رابطه پیوستاری و نقش مبنایی در مقابل نقش تکمیلی است.