این پژوهش، که با استفاده از روش تحلیلی و استنتاجی و با هدف بررسی رویکرد عقلگرایی حاکم بر برنامه درسی مطابق با معرفتشناسی ابنسینا انجام شده، بر این فرض مبتنی است که دیدگاههای معرفتشناختی فیلسوفان بر کل ساختار و عناصر برنامه درسی اثر میگذارد و رویکرد متمایزی را فراروی آن قرار میدهد. در این تحقیق، مشخص شد که معرفتشناسی ابنسینا با عقل و تجربه آمیخته است؛ با وجود این، وی تجربههای حسی را مقدمهای برای کسب معرفت عقلانی و برخورداری از قدرت تفکر و استدلال میداند و جایگاه رفیع و کارکردهای مهمی را برای عقل در نظر میگیرد. از نظر او با اینکه حس و عقل در بیشتر موارد به هم وابسته است، عقل معیار معرفت است و تجربه و روشهای تجربی در صورتی اعتبار مییابد که از پشتوانه عقلی برخوردار شود. چنین نگرشی، رویکرد عقلگرایی را در برنامه درسی در پی داشت که برای تبیین و توضیح آن از مهمترین ویژگیهای جهتگیری فرایند شناختی میلر، دیدگاه رشد و توسعه فرایندهای ذهنی و عقلی آیزنر و ولنس و ایدئولوژی انسانگرایی خردگرای آیزنر، کمک گرفته شد. بهرغم ویژگیهای مشترک، تفاوتهایی نیز بین رویکرد عقلگرایی ابنسینا و دیگر رویکردهای شناختی و عقلی برنامه درسی بهدست آمد که برخی از آنها بیان شد و تأثیر آن بر مهمترین عناصر برنامه درسی مورد بررسی قرار گرفت.