تحلیل تطبیقی دیدگاه اسلامی و آرای مارتین هایدگر در زمینۀ مرگ آگاهی و پیامدهای آن بر سبک زندگی

نویسندگان

خوارزمی

چکیده

این مقاله به بررسی و تحلیل دیدگاه اسلامی (با تأکید بر قرآن و نهج‌البلاغه) و اگزیستانسیالیسم (با تأکید بر آرای هایدگر)، در زمینه مرگ‌آگاهی و پیامدهای مختلف آن بر سبک زندگی با هدف شناخت دقیق‌ وجوه تشابه و تفاوت دو نظریه می‌‌پردازد. پژوهش از نوع تحلیلی ـ تطبیقی و از نوع تحلیل محتوای کیفی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه‌ای و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیلی تطبیقی و از نوع قیاس نظری است. در دیدگاه اسلامی، مرگ آگاهی پیامدهای گوناگونی بر سبک زندگی انسان همچون بهره‌گیری صحیح و متعادل از امکانات دنیا، آمادگی برای زندگی جاودانه و اخروی، هدفمندی زندگی، رشد اخلاقی و معنوی و دستیابی به کمال و سربلندی در دنیا و آخرت دارد. در مقابل، استفاده مناسب از امکانات، اتتخاب آزادانه، تابع صرف دیگران نبودن، هویت بخشی به خویشتن و سرگرم مشغولیات روزمره نشدن بدون توجه به زندگی جاودانه و اخروی نیز پیامدهایی است که از آرای هایدگر منتج می‌شود. هر چند در نگاه نخست بین پیامدهای هر دو دیدگاه، مشابهتهایی ظاهری دیده می‌شود، این تشابهات،‌ صرفا لفظی و ظاهری است. در اندیشه هایدگر مرگ اندیشی موجب رهایی از غفلت و دوری از امور بی‌اهمیت است، اما بی پاسخ گذاشتن مخاطب در رابطه با فرجام حیات زندگانی و حلقه مفقود بین زندگی دنیوی با زندگی اخروی، عدم اعتقاد به جاودانگی و روز رستاخیز به عنوان اساس و بنیاد معنی‌داری زندگی، خلأ انگیزه‌ در سطح وسیع و همگانی برای رفتار انسانی، نبود معیار واضح و هدفمندی به نوعی یاس و پوچ‌گرایی در فلسفه هایدگر، و سبک زندگی در پرتوی چنین فلسفه‌ای است

کلیدواژه‌ها