نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، گروه علوم تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تر بیتی ، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 استادیار، گروه معارف اسلامی، دانشکده الهیات ، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3 استاد تمام ، گروه علوم تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی ، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران دانش یار گروه علوم تربیتی دانشگاه شاهد، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The aim of this study was to design a model of ethical development of students in the framework of the philosophy of Islamic education. The research method is qualitative and for this purpose, document analysis and semi-structured interviews have been used. The research population in the document analysis section includes articles, books, treatises and work reports, the document of fundamental change in education and the Qur'an and narrations, and in the interview section, education specialists who use the method of theoretical purposeful sampling and based on the saturation rule with one of them was interviewed. Structured semi-structured receipts and interviews were used to collect information. The structured process of writing and analyzing the findings was used to validate the research findings. The findings led to the identification of students' moral development indicators in four dimensions of relationship with God, relationship with self, relationship with others and relationship with nature, the components of which were adjusted based on the document of fundamental transformation of education in 6 areas. More than 80 indicators were extracted for the moral development of students and finally, with a systemic approach, the final model of moral development of students was designed based on the philosophy of Islamic education.
کلیدواژهها [English]
طراحی الگوی رشد اخلاقی دانشآموزان در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی
طاهره مجدالدین [2] | سید محمد میردامادی 2| محمدرضا سرمدی 3
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی رشد اخلاقی دانشآموزان در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی انجام شده است. روش پژوهش کیفی بوده که برای این منظور از تحلیل اسناد و مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شده است. جامعه پژوهش در بخش تحلیل اسناد شامل قرآن و روایات، کتابها، مقالات، رسالهها و گزارشهای کاری، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و بوده و در بخش مصاحبه، متخصصان تعلیم و تربیت که با کمک روش نمونهگیری هدفمند نظری و براساس قاعده اشباع با15 نفر از آنان مصاحبه شد. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از فیش تحلیل و مصاحبهنیمهساختاریافته استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافتههای پژوهش از فرایند ساختیافته نگارش و تحلیل یافتهها استفاده شد. یافتهها منجر به شناسایی شاخصهای رشد اخلاقی دانشآموزان در چهار بعد ارتباط با خدا، ارتباط با خویشتن، ارتباط با دیگران و ارتباط با طبیعت شد که مؤلفههای آن براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در 6 ساحت تنظیم شد. برای رشد اخلاقی دانشآموزان بیش از 100 شاخص استخراج گردید و در نهایت با رویکردی سیستمی، مدل نهایی رشد اخلاقی دانشآموزان براساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی طراحی گردید.
کلیدواژهها: رشد اخلاقی، فلسفه تعلیم و تربیت، دانشآموزان، روش کیفی.
مقدمه
در مباحث فلسفی، حوزۀ انسان شناختی[3] از پیچیده ترین حوزه ها به شمار می آید. هرگاه سخن از تربیت انسان مطرح می شود، امر دشوارتر می شود. از آن رو که انسان به خودی خود، موجودی، انتخاب گر است و از چنان توان درونی و نهانی برخورداراست که قابلیت صعود تا اعلی علیین و سقوط تا اسفل السافلین در او به ودیعه گذارده شده است. نکته قابل تأمل این است که بارور شدن قوّه اعلی در سایۀ تربیت و آموزش رخ می دهد. به همین دلیل نظام های تربیتی بر مبنای نگرش انسان گرایانه، خطوط آموزشی خود را ترسیم می کنند. و محوریت تربیت انسان های دانا و با اخلاق در نظام های تربیتی با همه پیچیدگی و گستردگی، این است که گویی از بین همۀ خصوصیات انسان، اخلاق[4] است که آدمی را شایسته نام انسان می کند. هرچند تربیت[5] از سنخِ شدن به شمار میآید و اخلاق از بایدها و نبایدها و ارزش ها سخن می گوید. اخلاق، رشته ای است که در حد فاصل فلسفه و روان شناسی قرار گرفته است فلاسفه تلاش می کنند تا برای اخلاقی یا غیراخلاقی دانستن بعضی رفتارها توجیه منطقی ارائه کنند، اما روان شناسان در پی تبیین این مسئله هستند که چرا مردم به شیوه های اخلاقی یا غیراخلاقی عمل می کنند. لذا پیدا کردن حلقه ی گمشده ی پیوند این دو مقوله را می توان از اهداف نظام های تعلیم و تربیت دانست. نه تنها نظام های آموزشی که خود انسان نیز همواره در جست و جوی اخلاق است تا جایی که اخلاق، گم شده ی انسان معرفی شده است. اخلاق از مسائل مهم و از چالش های حال و آینده جوامع و نظام های تربیتی کشورهای جهان بوده و خواهد بود(هانتیگتون[6]، ترجمه حمید رفیعی، 1378).
براساس دیدگاه صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت، تریبت اخلاقی بسترساز رشد اخلاقی است و رشد اخلاقی آخرین مرحله تربیت اخلاقی است که هرگز به خودی خود رخ نمی دهد. صعود به مراحل والاتر اخلاقی، مستلزم دست یابی به ساختاری نو و تازه از فکر و اندیشۀ اخلاقی است. رشد اخلاقی با تکرار و تمرین تا آراسته شدن به فضایل اخلاقی محقق می شود. هرچند از فضایل اخلاقی، به اعتدال بخشیدن به قوای درونی تعبیر شده است، امّا تجلّی آن در رفتار و عملکرد افراد رشد اخلاقی به شمار می آید. محور اخلاق شناخت و داوری در مورد امور اخلاقی است. و در نهایت گرایش به امور و رفتارهای اخلاقی امری فطری است که تقویت و تکمیل آن نیازمند تربیت است. چنانکه استاد مطهری(1384) تربیت انسان را به دلیل فراهم بودن زمینه دستیابی به قله های رشد و کمال در او، برخلاف سایر موجودات از ضروریات حیات آدمی می دانند؛ "هر حیوانی از لحاظ غریزه و صفات طبیعی، متناسب با زندگی خودش در طبیعت مجهز شده است. ولی خدای تبارک و تعالی بشر را طوری آفریده است، با اینکه استعداد او از لحاظ ترقی و تکامل از هر حیوانی بیشتر است، از لحاظ غریزه و صفات اولیه طبیعی که برایش لازم و ضروری است، بسیار ضعیف و ناقص میباشد.
این که چه عواملی باعث می شود تا افراد، عملی خلاف آنچه قبول دارند انجام دهند؟ وجود چه عواملی مسئله عدم پایبندی به ارزش های اخلاقی را تشدید می کند؟ در نظام تعلیم و تربیت چه موانعی در پایبندی دانش آموزان (به ویژه فراگیران دوره دوم متوسطه به عنوان خروجی های نظام آموزش و پرورش) به ارزش های اخلاقی وجود دارد؟ تربیت انسانی موحّد، مؤمن، معتقد به معاد، آشنا به مسئولیت ها و وظائف در برابر خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت چگونه محقق میگردد؟ دراین دوره از زندگی چه گزینه های اخلاقی در ارتباط با خدا، خود، همسالان و دیگران، و ارتباط با طبیعت می توانیم انتظار داشته باشیم؟ ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های رشد اخلاقی دانش آموزان کدامند؟ در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی رشد اخلاقی چگونه تعریف میشود؟ و بر اساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، چگونه می توان الگوی متناسب با رشد اخلاقی دانش آموزان، را طراحی و اعتباریابی نمود؟ و در نهایت تا چه میزانی شاخص ارزش های اخلاقی از منظر دانش آموزان با شاخص ها و مؤلفه های ارزش های اخلاقی از منظر متولیان تعلیم و تربیت با هم مطابقت دارد؟ و دهها سؤال مشابه دیگر در این زمینه که پژوهشگران بسیاری را بر آن داشت تا با انجام پژوهش های مختلف به دنبال یافتن پاسخ سؤالات برآیند و دامنه متنوعی از شاخص های رشد اخلاقی از یک تا هشت مؤلفه ای را ارائه نمایند.
مسئله اینجاست چرا با اینکه جوانان و نوجوانان ارزش های اخلاقی را می شناسند و آنها را قبول دارند (مجدالّدین،1390). در شرایطی (عده ای از آنان)، نه تنها عامل به دانسته ها نیستند، بلکه نمودهای رفتاری متفاوت از دانسته ها، بروز می دهند. که در نظر پژوهشگر باید آن را به عنوان یک مسئله طرح نمود. بدان دلیل که نمیتوان انجام اعمال خلاف ارزش های اخلاقی را صرفاً موضوعی فردی دانست. و نتایج پژوهش ها در این مورد نشان می دهد که بُعد تربیت اخلاقی در ساحت تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی مهجور مانده است و این مهجوریت تا اندازه ای است که عده ای حکم بر مغفول بودن برنامه درسی تربیت اخلاقی در سطح برنامه های درسی ملی داده اند(افکاری، 1393). بر این اساس به نظر می رسد که مهمترین ویژگی حیطه تربیت اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی، خصلت گریز از برنامه ریزی است (حسنی،1395). و در نظر پژوهشگر معطوف نمودن برنامه ریزی ها به اهداف غایی و عموماً دست نیافتنی، موجب گریز از برنامه ریزی جزئی و عملیاتی در این حوزه شده است.
اگر چه پژوهش هایی در زمینه رشد اخلاقی انجام شده است همچنان که توسط خسرو باقری(1380) ، دنیل لاپسلی و پاتریک هیل(2008)[7]، جان بوم(2011)[8] به آن پرداختهاند. برخی هم با تأکید بر متغیرهای زمینه ساز و بازدارنده درونی، فطری و بیرونی به ارائه مدل پرداخته اند مانند؛ آدریانا دنیسا مانیا (2014)[9]، کرچمر (2017)[10]،. اما برخی از پژوهشگران مانند، اسلامی منش(1395) و موسوی احمدآبادی(1395) با توجه به اصول ایجابی و ابعاد سلبی به معرفی شاخص های رشد اخلاقی، با تأکید بر دو یا سه بعُد از ابعاد رشد اخلاقی پرداخته اند و حیدری زاده(1398) بر اساس حیطه های شناختی، عاطفی و مهارتی، اصول، روش های آموزشی، عوامل مؤثر، زمینه ساز و بازدارنده در تربیت اخلاقی به طراحی الگو پرداختهاند. از مطالعۀ مطالب متعدد در خصوص موضوع پژوهش " طراحی الگوی رشد اخلاقی دانش آموزان در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی" چنین برمی آید عمدتاً پژوهش ها با تأکید بر یک تا سه مؤلفه صورت گرفته اند و پژوهش حاضر با تمرکز برابعاد چهارگانه، مؤلفه ها و شاخص های رشد اخلاقی می پردازد که نشان دهنده نوآوری پژوهش حاضر و به دنبال پر کردن خلا موجود در این زمینه بوده است.
مبانی نظری
لغت شناس بزرگ راغب اصفهانی در المفردات "اخلاق" را جمع "خُلق"[11]، به معنای نیرو و سرشتِ باطنی انسان که تنها با دیدۀ بصیرت و غیرظاهر قابل درک و در مقابل "خَلق"[12] که به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر است، می داند. ابن مُسکویه درتهذیب الاخلاق و طهارة الاعراق "خُلق" را صفت نفسانی راسخ که انسان، افعال متناسب با آن صفت را، بیدرنگ به واسطه وراثت یا تکرار و تمرین انجام میدهد، تعریف می کند. صفت راسخ درونی، ممکن است “فضیلت” و منشأ رفتار خوب و یا “رذیلت” و منشأ کردار زشت باشد. در هر صورت به آن “خُلق” گفته میشود.
از منظر مطهری(1389)، "اخلاق، به خصلتهای اکتسابی انسان نیز یعنی آنچه انسان "باید" و "بهتر" است که باشد مربوط است. اخلاق چگونه رفتار کردن و چگونه بودن و بالاترِچه بودن است. و فعل اخلاقی یعنی افعالی که برای لذّت، اَلم، ترس و یا سود نباشد، اخلاق اساساً مربوط است به روابط انسان با نفس خود و حسن رابطه با غیر، که از حسن رابطه با نفس ناشی میشود. همچنین در اخلاق، دو عنصر اختیار و اکتساب حتماً دخیل است (ص، ج11: 139).
"چنانچه خواجه نصیر الدین طوسی می گوید: انسان در فطرت، مرتبۀ وسطی یافته است و میان مراتب کائنات افتاده و او را راه است، به ارادت، به مرتبۀ اعلی و یا به طبیعت، به مرتبۀ ادنی. از جهت آن که مردم در بدو فطرت، مستعد این دو حالت اند (بر رفتن به ارادت به مرتبه اعلی، یا فرو افتادن به طبیعت، به مرتبۀ ادنی) به معلمان و مؤدبان احتیاج افتاد، تا گروهی به لطف و گروهی به عنف، او را از توّجه به جانب شقاوت و خسران، که در آن به جهد و حرکت زیاد حاجت ندارد، مانع شوند. و روی او به جانب سعادت ابدی، که مستلزم جهد و عنایت است بگردانند. خود، به وسیلۀ تأدیب و تعلیم به مرتبۀ اعلی از مراتب وجود می رسند"(شکوهی، 1384: 40).
پیشینه پژوهش
حیدرزاده (1398) در پژوهش خود به طراحی و اعتباریابی الگوی تربیت اخلاقی متناسب با ویژگی های دانش آموزان دوره ابتدائی ایران پرداخته است که نتایج پژوهش وی نشان داده است، دانش آموزان نیاز دارند تا به منظور عملیاتی نمودن آموزش های مدرسه ای، فرصت ها و زمان هایی برای به چالش کشیدن ایده های خود و دیگران در خصوص مسائل اخلاقی در سطح ملی و جهانی در اختیار داشته باشند تا از این طریق ویژگی های اخلاقی مانند حقیقت جویی، تکلیف مداری، انصاف، نوع دوستی، مسئولیت پذیری در برابر دیگران، حق طلبی و عدالت جویی پرورش یابند.
قاسمی (1396) در پژوهش خود با عنوان رویکرد اجتماعی به تربیت اخلاقی بر اساس دیدگاه های منتخب با توجه به دیدگاه تفسیری علامه طباطبائی(رحمه الله علیه)" به این نتیجه رسیده است که مقولۀ ارتباط با دیگران به عنوان موضوعی نقش آفرین و نقطه کانونی در تربیت اخلاقی و ارتقای اخلاقی انسان در اندیشه اسلامی تلقی می شود. دیدگاه علامه طباطبائی(رحمه الله علیه)"، اسلام ارتباط مطلوب فرد با دیگران را معیار ارزش گذاری سطح دینداری معرفی می کند.
حسینزاده (1395) در پژوهش خود تحت عنوان آسیبشناسی تربیت اخلاقی به این نتیجه رسیده است که مؤثر دانستن شش نهاد اساسی درشکل گیری شخصیت و هویت که عبارت اند از: اجتماع، خانواده، افراد، همسالان، مدرسه و مذهب. شناخت عوامل بازدارنده این در تحقق اهداف متعالی این فرآیند تربیتی ضروری می باشد. لذا آسیب شناسی تربیت اخلاقی عبارت است از شناسایی مجموعه پدیده هایی که بر روند رشد اخلاقی وتربیتی فرد تأثیر منفی برجای می نهند و در دراز مدت می تواند سرنوشت اجتماع انسانی را به مخاطره اندازد. مدرسه، اجتماع و خانواده علاوه بر نقش اساسی در تربیت افراد در صورت عدم رعایت اصول اخلاقی می توانند از جنبه های مختلف آسیب زا و چالش آفرین باشند. مسئله تربیت به دلیل درگیر بودن ابعاد سه گانه وجود آدمی که شامل بُعد شناختی، عاطفی و رفتاری با تحول برای رسیدن به هدف نهایی خلقت و تأمین سعادت و کمال از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند.
لوئیز کرچمر (2017) [13] در مقاله ای با عنوان نقش ارتباطات در شکلگیری اخلاق در سه نهاد آموزش عالی تربیتی در آفریقای جنوبی، اخلاق به عنوان ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با دیگران در کلیسا و جامعه و ارتباط با محیط تعریف شده است. بسیاری از مؤسسات وابسته به علوم الهیات با وجود تأیید شکل گیری اخلاق به عنوان یک هدف و آموزش تئوری اخلاق، در توسعه و اجرای برنامه ای برای شکلگیری اخلاق، سختی ها و مشکلاتی دارند. یافته های حاصل از این تحقیق پیشنهاد می دهند که تعلیم و تمرین اخلاقی در مؤسساتی که درگیر روابط هستند، مؤثرترین راه برای شکل گیری اخلاق است. از این رو توصیه می شود که این مؤسسات به پرورش ارتباط دانش آموزان با خدا، خودشان، دیگران و محیط اطراف اقدام کنند. در نتیجه مؤثرترین روش و فعالیت های آموزش ارتباطات و راه های اجرای آن ها از جمله گسترش مشارکت با کلیساهای محلی شناسایی شدند.
آدریانا دنیسا مانیا (2014) [14] در مقاله ای تحت عنوان اثرات آموزش مذهب در شکلگیری آگاهی اخلاقی دانش آموزان اینگونه بیان شده که الگوی معاصر آموزش اخلاق بر پایه ی ترکیبی از علم اخلاق و اخلاق عملی بنیانگذارده شده است. متشابهاً آموزش اخلاق متشکل است از ایجاد فضای مناسبی برای درونی سازی اجزاء اخلاق اجتماعی در ساختار شخصیتی دانش آموزان که منجر به هدایت اخلاقی مناسب می گردد. روابط موجود میان ارزش های ترویج یافته توسط آموزش اخلاق و ارزش های ترویج یافته توسط آموزش مذهب با یکدیگر همپوشانی ندارند بلکه مکمل یکدیگرند. تاثیر ارزشگذاری بر آموزش مذهب به منظور تقویت اخلاق و اخلاقیات نسل های جدید به طور زیادی به توانایی معلمان در طراحی فعالیت های آموزشی که دربرگیرنده ارزش های اخلاقی و اصول مرتبط با مذهب در طبیعت است بستگی دارد. با در نظر گرفتن موارد مطرح شده به عنوان نقطه شروع، یک نظرسنجی از معلم های دوره ابتدایی در خصوص میزان توسعه آموزش مذهب در مدارس به منظور درونیسازی عناصر و اجزاء اخلاق اجتماعی در ساختار شخصیتی دانش آموزان و همچنین به منظور تمرین رفتارهای اخلاقی معینی مطابق با اصول و ارزش های اخلاقی انجام شد. نتایج به دست آمده سطح بالایی از اطمینان معلمان نسبت به امکان تشکیل رفتارهای اخلاقی و اطمینان دانش آموزان از طریق روش های مختلف میان رشته ای نسبت به مذهب و اخلاق را نشان می دهد.
ژین بایوا ان بی و دیگران (2014) [15] هدف از انجام پژوهشی با عنوان مطالعه آزمایشگاهی رشد اخلاقی- معنوی دانش آموزان ، مطالعه ی رفتارهای اخلاقی در بین نوجوانان است. جامعه ی هدف این تحقیق، نوجوانان و گروه تحت کنترل، کودکان بودند که در دبیرستان های شهر آلماتی مورد مطالعه قرار گرفتند. در این تحقیق، جامعه ی آماری 156 نفری از کودکان در نظر گرفته شدند. به علاوه از روش های عملی، مقایسه ای و سیستماتیک استفاده شد. یکی از مسائلی که در طول این فرآیند آشکار شد مشکل تأثیرات چندجانبه بر یک کودک در طول فرآیند رشد اخلاقی- معنوی کودک بود. نتیجه ای که از این تحقیق حاصل شد مشاهده ی پروسه ی رشد مهارت های ارتباطی میان دانش آموزان و همچنین ابزار توصیف احساسات بود. این مطالعه نشان داد که کارهای آموزش محور هدفمند در خصوص بالا بردن توانایی آن ها، منجر به افزایش خلاقیت و عزت نفس آن ها می گردد. در نتیجه می توان بدین گونه برداشت کرد که بررسی رفتارهای اخلاقی یک شاخص انباشته است که توسط تمامی روش های تشخیصی مورد استفاده در این آزمایش، تعیین می گردد.
روششناسی تحقیق
پژوهش حاضر با روش کیفی و در دو بخش انجام شده است. براین اساس، در تدوین مدل نهایی از دو منبع: (1) اسناد و مدارک و (2) نظر متخصصان تعلیم و تربیت برای تدوین مدل استفاده شده است. ابتدا شاخصهای رشد اخلاقی دانشآموزان از اسناد و مدارک استخراج شده است و سپس در قالب مصاحبه این شاخصها تصحیح، تکمیل و نهایی شده است.
الف) تحلیل اسناد و مدارک: در این پژوهش ابتدا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، یافتهها و نتایج پژوهشهای قبلی که در انتهای مقاله مشخص شده و آموزههای قرآن و عترت مورد بررسی قرار گرفته است که براساس آن شاخصهایی برای رشد اخلاقی دانشآموزان احصا شده است.
جدول1: اصطلاحات و کلیدواژههای جستجوی اسناد علمی
ب) مصاحبه: پس از دستیابی به نتایج حاصل از تحلیل اسناد و مدارک، با متخصصان و خبرگان تعلیم و تربیت مصاحبه انجام شد تا ضمن بررسی شاخصهای رشد اخلاقی در طراحی مدل نهایی نیز از آنان کمک گرفته شود. براین اساس با تعداد 15 نفر از متخصصان و براساس قاعده اشباع و با کمک نمونهگیری هدفمند نظری، مصاحبه انجام شد که در جدول 1 آورده شده است:
جدول1. ویژگیهای مصاحبهشوندگان |
||
کدخبره |
ویژگیها |
زمان مصاحبه |
01 |
مدیر دبیرستان- فوق لیسانس مدیریت آموزشی- 34 سال سابقه تدریس، معاونت و مدیریت- شاغل، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
45 دقیقه |
02 |
معاون اجرایی دبیرستان- فوق لیسانس شیمی- 30 سال سابقه تدریس و همکاری در مدارس هیات امنائی و غیر دولتی-شاغل، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
35 دقیقه |
03 |
دبیر درس ادبیات فارسی- دانشجوی دکتری رشته ادبیات فارسی- 32 سال سابقه تدریس و فعالیت در حوزه ستادی-شاغل، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
120 دقیقه |
04 |
استاد دانشگاه -دکتری مدیریت آموزشی -32 سال سابقه تدریس در رشته های آموزشی دانشگاه –شاغل، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
150 دقیقه |
05 |
دبیر درس دین و زندگی- فوق لیسانس الهیات- 31 سال سابقه تدریس – بازنشسته، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
40 دقیقه |
06 |
دبیر درس زبان فارسی- دکتری زبان و ادبیات فارسی- 25 سال سابقه تدریس و معاونت آموزشی- شاغل، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
55 دقیقه |
07 |
معاون دبیرستان- فوق لیسانس زیست شناسی- 31 سال سابقه تدریس و معاونت آموزشی و فنآوری- شاغل، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
30 دقیقه |
08 |
دبیر درس عربی- فوق لیسانس ادبیات عرب- 25 سال سابقه تدریس- بازنشسته، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
20 دقیقه |
09 |
استاد دانشگاه- دکتری فلسفه تعلیم و تربیت- 32 سال سابقه تدریس در دانشگاه- شاغل، متخصص و پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت و اخلاق در تعلیم و تربیت |
150 دقیقه |
10 |
معاون پژوهشی اداره آموزش و پرورش– فوق لیسانس – 25 سال سابقه تدریس، معاون پرورشی و مدیر مدارس- شاغل، آشنا به تربیت اخلاقی دانش آموزان و متخصص تعلیم و تربیت |
50 دقیقه |
11 |
دبیر درس تاریخ و جفرافیا- فوق لیسانس علوم سیاسی- 24 سال سابقه تدریس- شاغل، آشنا به تاریخچه تعلیم و تربیت و مدل های سیاسی تعلیم و تربیت |
40 دقیقه |
12 |
معاون پرورشی اداره کل آموزش و پرورش- فوق لیسانس علوم تربیتی- 30 سال سابقه تدریس، مدیریت- شاغل، مجری مسائل مربوط به تربیت اخلاقی دانش آموزان در سطح استان و متخصص تعلیم و تربیت |
55 دقیقه |
13 |
مدیر دبیرستان- دانشجوی دکتری علوم تربیتی- 30 سال سابقه تدریس و مدیریت مدارس نمونه دولتی- شاغل، پژوهشگر تعلیم و تربیت و آشنا به تربیت اخلاقی |
60 دقیقه |
14 |
معاون آموزشی دانشگاه زنجان- 21 سال سابقه تدریس در دانشگاه- شاغل، متخصص و پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت و اخلاق در تعلیم و تربیت |
45 دقیقه |
15 |
معاون پژوهشی جهاد دانشگاهی-30 سال سابقه فعالیت و مدرس دانشگاه- شاغل، متخصص و پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت و اخلاق در تعلیم و تربیت |
130 دقیقه |
ابزار جمعآوری دادهها: در این پژوهش از دو ابزار مجزا استفاده شده است، در بخش تحلیل اسناد و مدارک از فیش و در بخش مصاحبه، از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد.
الف) فیش تحلیل اسناد: بهمنظور استخراج اطلاعات از اسناد و مدارک، از فیش استفاده شده است. یک نمونه از فیشهای تکمیل شده در جدول2 آمده است:
جدول2. نمونه فیش تکمیلشده فراترکیب
|
عنوان (به فارسی): مختصات و ویژگی های رشد |
|
|
متن |
کدهای باز |
کد منبع:
01 |
رشد به عنوان یک هدف کلی در تربیت اسلامی، قابل ملاحظه است. این هدف از مبانی انسان شناختی" هدایت" استنتاج می شود (شرفی، 1392). رشد اگرچه دارای جنبه های کمّی است، اما در نهایت امری کیفی است و به صورت جریانی مستمر و مرحله به مرحله شکل می گیرد. تمامی مراحل رشد اهمیت دارند، با این توضیح که مراحل اوّلیه ی رشد از حساسیت بیشتر و ویژه ای برخوردار است. ساده ترین مرتبۀ رشد، بُعد جسمانی آدمی است و عالی ترین آن، رشد هماهنگ و موزون ابعاد مختلف و ظرفیت های وجودی اوست. جریانِ رشد در عین حال از الگوهای نسبتاً کلی پیروی می کند که در قالب این طرح های کلی، با تأثیرپذیری از عوامل محیطی و زیستی و درونی، تفاوت های متعدد فردی نیز بروز می کند. لذا انسان موجودی رشد یابنده است و در جریان رشد که واحد و دارای مراتبی تشکیکی است، انعطاف و پویایی هم وجود دارد. |
1) دسته بندی اهداف در تربیت اسلامی 2)توجه به رشد به عنوان هدف کلی 3)انسان شناختی مبنای اساسی دست یابی به ویژگی های رشد 4)لزوم توجه به جنبه ها و مراحل کمی و کیفی در جریان رشد 5)اهمیت همه مراحل رشد و حساسیت در مراحل اولیه 6)رشد جسمانی ساده ترین و ابعاد مختلف و ظرفیت های وجودی عالی ترین مراتب رشد 7)تأثیرپذیری رشد از عوامل محیطی، زیستی و درونی 8)لزوم توجه به بروزتفاوت های فردی در فرآیند رشد 9) قابلیت دریافت مراتب رشد در همه انسان ها 10) در هم آمیختگی انعطاف و پویایی با ظرفیت انسان
|
ب) مصاحبه نیمهساختاریافته: در بخش مصاحبه، براساس نتایج حاصل از تحلیل اسناد و مدارک، مصاحبه نیمهساختاریافتهای طراحی شد که طی آن مصاحبه با متخصصان انجام شد. مصاحبه انجام شده شامل سؤالاتی از این قرار بوده است که شاخصهای رشد اخلاقی در ارتباط با خود، خدا، طبیعت و دیگران برای دانشآموزان چیست؟ هر یک از این سطوح، دارای یک سؤال مجزا بوده است و منجر به شناسایی شاخصهایی برای رشد اخلاقی شده است.
روش تجزیه و تحلیل و استنتاج دادهها:
در بخش فراترکیب و در مصاحبه، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. روش تحلیل محتوا در درون خود از کدگذاری برای شناسایی عبارات معنادار و دسته بندی آن ها استفاده می کند. روش کدگذاری مورد استفاده در این پژوهش، همان روش کدگذاری متعارف بیان شده در روش برخاسته از دادههاست. بدینصورت که ابتدا کدگذاری باز که شامل سه سطح (کد، مفهوم و مقوله) میباشد (سهرابی و همکاران، 1390) انجام شد و سپس کدگذاری محوری و انتخابی صورت گرفته است. بدین صورت که متن اسناد مدارک و پژوهش های گذشته در فراترکیب و همچنین متن مصاحبهها مورد بررسی قرار گرفته است. بهمنظور کدگذاری، اقدامات زیر انجام شده است:
در نهایت به منظور تامین اعتبار یافتههای پژوهش از فرایند ساخت یافته نگارش و تدوین یافتهها که سازماندهی ساخت یافته برای ثبت، نوشتن و تفسیرها هم در مطالعه کتابخانه ای و هم در مصاحبه (ابیلی و همکاران، 1398) استفاده شده است. در طی این امر، به دقت منابع جمع آوری شده است و محتوای مورد نیاز از منابع استخراج و ثبت گردیده است. سپس منابع به ترتیب تحلیل شده و نتایج نهایی پژوهش ارائه شده است. علاوه بر آن به منظور تامین اعتبار مدل به دست آمده، مدل در اختیار متخصصان تعلیم و تربیت (اساتید راهنما و مشاور و اساتید دانشگاهی) قرار گرفته، اصلاحات انجام شده و مورد تأیید قرار گرفت.
سؤالات تحقیق
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به سوالات زیر بوده است:
یافتهها
یافتههای پژوهش منجر به شناسایی شاخصها در قالب ابعاد و مولفههای رشد اخلاقی دانشآموزان گردید که در جدول2 آمده است. شاخصها در ارتباط با خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت و به تعداد بیش از 100 شاخص تدوین شده است. در پاسخ به سؤال اول پژوهش، ابعاد و مؤلفههای رشد اخلاقی دانشآموزان شناسایی شده است که در ادامه آورده شده است:
ابعاد رشد اخلاقی دانشآموزان |
ارتباط با خدا |
ارتباط با خویشتن |
ارتباط با دیگران |
ارتباط با طبیعت |
در پاسخ به سؤال دوم پژوهش، که الگوی رشد اخلاقی دانش آموزان چگونه است، الگوی زیر با نگاهی سیستمی طراحی شده است:
شکل2: الگوی رشداخلاقی دانشآموزان براساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی
براساس یک دیدگاه سیستمی، مدل نهایی رشد اخلاقی دانشآموزان و با تمرکز بر شاخصهای رشد اخلاقی در چهار بعد ارتباط با خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت ترسیم شده است. مدل نهایی شامل درونداد، فرآیند، برونداد و پیامدهایی میباشد که در نهایت رشد اخلاقی دانشآموزان را به وجود میآورد.
نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی رشد اخلاقی دانشآموزان براساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی انجام شده است. سخن گفتن از الگو در آموزش و پرورش، می تواند به مفهومی بسیار گسترده در همه سطوح، اعم از فعالیت های سازمانی، برنامه ریزی، مدیریتی، آموزشی و پرورشی مبتنی باشد. اما چنین الگویی با این گستردگی در این پژوهش مد نظر نبوده است. لذا محور اصلی را بر توجه به دو بخش ویژگی های دانش آموزان و رشد اخلاقی در نظر گرفت، که بخش اول مربوط به جنبه انسان شناختی و بخش دوم به جنبه ارزش شناختی در نظر گرفته شد. بر همین اساس، پژوهش با طرح پرسش هایی و با محوریت اهداف به طور عمده با ویژگی های خاص تنظیم شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داده است که در بخش ابعاد چهارگانه ارتباط با خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت می توان اذعان داشت، که نتایج پژوهش حاضر در پژوهش هایی مانند باقری(1380)، اسلامی منش(1395)، و موسوی (1395)، قاسمی(1396)، ژان بایوان بی (2014) و لوئیز کرچمر(2017) و دیگر پژوهشها مورد توجه بوده است.
نتیجه تحقیق، در بعد ارتباط با خدا، با نتایج پژوهشهای متعددی از جمله باقری(1380)، اسلامی منش(1395)، و موسوی (1395)، مبنی بر توجه به اخلاق الهی، خدامحوری، ایمان به خدا، ضامن اجرایی عمل به رفتار اخلاقی و زمینه ساز مؤثر رشد اخلاقی، همخوانی دارد. فراوانی و تعدد گزینه ها در این حوزه، بر مبنای انحصار ستایش ها برای خدایتعالی و اصل استعانت برای عبادت پنج روش اخلاص، توکل و اعتماد کردن به خدا، تذکر و خداآگاهی، عبادت و عبودیت و تقوای الهی و بر مبنای حق تعالی محبوب خالص و اصل التزام محبت خالص به خدا، پنج روش معرفت خدا، ایمان به خدا، معنویت، ولایت پذیری، شاکر بودن و رضایت خاطر، در مجموع با تکیه بر دو مبنا و اصل، مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به یافتههای محققان حوزه تعلیم و تربیت در زمینه ارتباط با خدا، مؤلفههای توجه به اخلاق الهی یا خدامحوری، تکلیف شناسی، ضابطه پذیری، تعهدباوری، خداشناسی و پرستش، ایمان به خدا، تقوامحوری و تعبد اخلاقی، در مجموع هشت مؤلفه در ارتباط انسان با خدا استخراج شدند که مجموعه کاملی از مؤلفهها را شکل دادند.
در بعد ارتباط با خود نیز با نتایج پژوهش اسلامی منش(1395)، موسوی (1395)، آدریانا دنیسا مانیا(2014)، لوئیز کرچمر(2017)، توجه به اخلاق فردی تأئید کننده عامل زمینه ساز رشد اخلاقی در ارتباط با خویشتن همخوانی دارد. در زمینه ارتباط با خویشتن، پس از جستجو در پژوهش های انجام شده، مؤلفه های، خود محوری، توانمندی استدلال اخلاقی، توانمندی تصمیم گیری اخلاقی، توانمندی شناخت اصول اخلاقی، توجه به اخلاق فردی، توجه به وجدان، توجه به زمینه ها و عوامل بیرونی، توجه به الگوهای اخلاقی، توجه به اصول ایجابی، توجه به ابعاد سلبی، توجه به قوه تعقل، تفکر، خرد و اندیشه، تعقل اخلاقی، توجه به عوامل بازدارنده مانند ضعف اراده، توجه به ارزش های اخلاقی، توجه به استعدادهای بالقوه اخلاقی، توانایی ابراز احساسات و محبت، خود قانونگذاری یا استقلال اخلاقی، خبرگی اخلاقی، حساسیت اخلاقی، انگیزش اخلاقی، قضاوت اخلاقی، عمل اخلاقی، مهارت های عملی اخلاقی، در مجموع بیست و سه مؤلفه در ارتباط انسان با خویشتن استخراج شدند که شکلی جامع از این ویژگیها را ارائه داده است. در کمتر پژوهشی چنین طیف جامعی از عوامل در کنار یکدیگر قرار گرفته است.
ارتباط با دیگران که در پژوهش حاضر با شاخص های تکریم انسان، گفتگو، نوع دوستی، عقلانیت معتدل و پذیرش اختلاف فکری و مذهبی عنوان شده است در پژوهش قاسمی(1396) با مؤلفه احساس تعلق به هویت جمعی وگفتگو مطابقت دارد. در پژوهش ژان بایوان بی (2014) و لوئیز کرچمر(2017)، با بعد ارتباط با دیگران و در پژوهش نرگس اسلامی منش(1395)، با عنوان مسئولیت پذیری در برابر دیگران، همخوانی دارد. بر مبنای عقلانیت و اصل عقلانیت معتدل، روش های دوری از جمود و تحجر، دوری از ذهنیت اسیر، حرمت قائل شدن برای عقل و استدلال و همزیستی. اصل پذیرش اختلافات فکری و مذهبی، روش های رعایت حدود مخالف فکری و مذهبی، پاس داشتن حرمت یکدیگر، حفظ اخوت دینی، حسن ظن، بازگو و آشکار کردن نیکی دیگران و افشا نکردن بدی های واقعی مردم، برگزیده شدند. در مجموع با تکیه بر سه مبنا و شش اصل، سی و سه مؤلفه برگزیده شدند. مؤلفههای، احساس تعلق به هویت جمعی، گفتگو، توانایی برقراری ارتباط با دیگران، توجه به اخلاق اجتماعی، مسئولیت پذیری در مقابل دیگران، توجه به عوامل زمینه ساز مانند خانواده، توجه به زمینههای تعاملی، توجه به نهادهای تأثیرگذار مانند همسالان، خانواده، دوستان، خویشان و همکلاسی ها در مجموع هشت مؤلفه در ارتباط انسان با دیگران استخراج شدند که این بررسی منجر به ایجاد نگاهی کامل میگردد.
شاخص های شناخت حیات و شعور هستی، ترحم به حیوانات و شناخت و توجه به طبیعت با بعد ارتباط با طبیعت با یافته های پژوهش اسلامی منش(1395)، و لوئیز کرچمر(2017)، با عنوان مسئولیت پذیری در برابر طبیعت، مطابقت دارد. از فراوانی و تعدد گزینه ها در این حوزه، بر مبنای فعل الهی دانستن هستی و اصل تناسب، روش های شناخت و توجه به طبیعت و ترحم به حیوانات، و بر مبنای یکپارچگی نظام هستی و اصل بصیرت روش شناخت حیات و شعور هستی انتخاب شدند که بر مبنای مصاحبهها و دیدگاههای محققان حوزه تعلیم و تربیت در زمینه ارتباط با طبیعت، مؤلفه های مسئولیت پذیری در برابر طبیعت و توجه به طبیعت در مجموع دو مؤلفه در ارتباط انسان با طبیعت استخراج شدند که در پژوهشهای متعددی مورد توجه قرار گرفتهاند اما به صورت یکجا آورده نشدهاند که پژوهش حاضر چنین دستاوردی داشته است.
بهطور ویژه، این الگو با توجه به آموزه های قرآن و سنت، اقتضائات فرهنگی و ویژگی های اخلاقی و رفتاری متناسب با ارزش ها و آرمان های نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، تنظیم شده است. دیگر خصوصیتی که می توان برای الگو پیشنهادی برشمرد، توجه به خصوصیات و روان شناسی رشد دانش آموزان و مبتنی بر مخاطب شناسی است. همچنین الگوی پیشنهادی حاصل یک پژوهش و جستجوی مؤلفهها و شاخصهای رشد اخلاقی دانش آموزان و متکی بر روش های متنوع و مختلف پایه ریزی شده است. در این زمینه از منابع متعدد و آراء صاحبان اندیشه جهت استخراج آن بهره گیری شده است. این امر علاوه بر ایجاد چشم اندازهای متنوع در پژوهش و امکان بررسی چند جانبه موضوع زیر بنای علمی نسبتاً مناسبی را برای آن تدارک دیده است. الگوی پیشنهادی یک الگوی کلی نیست که برای هر دوره آموزشی قابلیت کاربردی داشته باشد. در واقع در این زمینه به صورت تخصصی عمل شده و برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه کاربرد دارد.
اصولاً طراحی الگوی در حوزه هایی که به موضوع انسان و تربیت او مرتبط باشد کاری پیچیده است و رشد اخلاقی نیز به عنوان یک موضوع پیچیده بر پیچیدگی آن افزوده است. با این حال استفاده از یک الگوی شفاف و برگرفته از نظرات متخصصان (شامل شاخص ها و مؤلفه ها و دسته بندی در ابعاد ارتباط با خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت ) توانسته است بسیاری از پیچیدگی های آن را کاهش دهد. این امر سبب می شود که درک الگو برای افراد مختلف اعم از متولیان و سیاستگذاران امر تعلیم و تربیت در رده های صف و ستاد و اولیای دانش آموزان، امکان پذیر و قابل تفهیم باشد، همچنین پژوهشگران، معلمان و مجریان نیز بتوانند از آن استفاده نمایند.
براساس آنچه عنوان شد، پیشنهادهایی کاربردی برای متولیان تعلیم و تربیت، معلمان و افرادی که به رشد اخلاقی دانشآموزان میپردازند به شرح زیر ارائه میگردد:
فهرست منابع
قرآن کریم
اسلامی منش، نرگس(1395). بررسی تحلیلی نسبت وجدان و مسئولیت و مدلول های تربیتی آن از منظر قرآن کریم به منظور ارائه الگوی تربیتی مناسب، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی(رحمه الله علیه).
افکاری ، فرشته (1393). نقد وبررسی رویکردهای تربیت اخلاقی ... و طراحی الگوی برنامه درسی ، رساله دکترای تخصصی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی(رحمه الله علیه).
باقری، خسرو(1380). تدوین مبنای انسان شناختی اسلام برای علوم انسانی، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، وزارت اموزش و پرورش.
حسنی، محمد(1394). تجارب تربیت اخلاقی کارگزاران در تربیت رسمی و عمومی، فصلنامه نوآوری های آموزشی، سال چهاردهم، شماره56.
درویشی، نصراله (1392). بررسی تطبیقی رشد اخلاقی در اندیشه علامه طباطبائی، شهید مطهری و کهلبرگ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه باقرالعلوم(ع).
قاسمی، مریم (1396). رویکرد اجتماعی به تربیت اخلاقی بر اساس دیدگاه های منتخب با توجه به دیدگاه تفسیری علامه طباطبائی(رحمه الله علیه)"، کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران.
مجدالدین، طاهره (1390). بررسی ارزش های اخلاقی دختران دوره دوم متوسطه منطقه چهار تهران بر مبنای فلسفه اخلاق استاد مطهری(رحمه الله علیه)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران.
وجدانی، فاطمه (1395). مقاله بررسی انتقادی مدل تربیت اخلاقی تلفیقی مبتنی بر ایده خبرگی اخلاقی، دوفصلنامه فلسفه تربیت، سال 2، شماره1.
باقری، خسرو( 1390). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، جلد دوم، (چاپ پنجم). تهران: انتشارات برهان مدرسه.
سهرابی، بابک؛ اعظمی، امیر؛ یزدانی، حمیدرضا (1390). آسیب شناسی پژوهشهای انجام شده در زمینه مدیریت اسلامی با رویکرد فراترکیب. نشریه چشمانداز مدیریت دولتی، 2(6)، 24-9.
شکوهی، غلامحسین (1384). مبانی و اصول آموزش و پرورش، مشهد: انتشارات به نشر.
مطهری، مرتضی(1389). یادداشتهای استاد مطهری، جلد1- 2-6-7 (چاپ سوم).تهران: انتشارات صدرا.
مطهری، مرتضی(ب). تعلیم و تربیت در اسلام، تهران : انتشارات صدرا.
هانتینگتون، ساموئل (1972). برخورد تمدن ها، ترجمه: حمید رفیعی(1378)، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
Adriana Denisa Manea, (2014). Influences of Religious Education on the Formation Moral Consciousness of Students, Journal of Social and Behavioral Sciences, 149, 518-523.
Daniel Lapsley and Patrick L.Hill, (2008). On Dual Processing and Heuristic Approaches to Moral Cognition, Journal of Moral Education, 37(3), 313-332.
Lee, J. (2001), A Grounded Theory: Integration and Internalization in ERP Adoption and Use, Unpublished Doctoral Dissertation, University of Nebreska, In Proquest UMI Database.
Louise, K. (2017). The Role of Relationship in Moral Formation: An Analysis of Three Tertiary Theological Education Institutions in South Africa, In Die Skriflig51(1), 2214.
Narvaiez, D. (2008). Justice Reasoning. FormPower, F. Clark& et al (editors) Moral Education: A Hand Book, London: Praegar.
Strauss, Anselm L., & Corbin, Juliet. (1998), Basics of Qualitative Research: Techniques and Procedures for Developing Grounded Theory, 2nd Ed., Sage.
Zhiyenbayeva, N.B. and others, (2014). Experimental Study of Students Spiritual-moral Development, Journal of Social and Behavioral Sciences, 131, 465-469.