واکاوی انگاره اجتماعی امام موسی صدر و دلالت‌های آن در تبیین ماهیت تربیت اجتماعی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری

2 دانشیار گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبایی

3 دانشیار گروه فلسفه دین دانشگاه خوارزمی

چکیده

پژوهش حاضر می‌کوشد با تحلیل مؤلفه‌ها و مقولات اجتماعی مورد‌نظر امام موسی صدر تصویر کلی ایشان از ماهیت اجتماعی شدن را شناسایی کرده و دلالت‌های آن را برای حوزه تربیت اجتماعی روشن سازد. در این تحقق از روش‌های توصیفی - تحلیلی و استنتاج عملی مورداستفاده قرار گرفته است. بر مبنای این پژوهش انگاره کلی امام موسی صدر از اجتماع، انگاره‌ای مبتنی بر تصویر ارگانیزمی جامعه و مبتنی بر نگرش توحیدی است که مؤلفه‌های اصلی آن در یازده مؤلفه؛ (وحدت، کنشگری انسان، اجتماعی بودن هویت انسان، تفکر تشکیلاتی و تمدنی، کیفیت رابطه فرد و جامعه، آزادی، تعامل و همزیستی، گشودگی و رواداری، گفت‌وگو، احترام متقابل، ارزش‌ها)، مورد بررسی قرار گرفته است. دلالت‌های این انگاره کلی و مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده آن برای ماهیت تربیت اجتماعی نیز، در هشت دلالت کلی مشخص گردیده است. این دلالت‌ها عبارت‌اند از؛ اصل نگرش توحیدی، ا اصل انسان‌گرایی فطری، اصل نگاه مشفقانه به دیگری، اصل نگاه به دیگری به مثابه‌ خویشتن، اصل باور به آزادی چون ارزش، اصل مبتنی ساختن رشد بر عمل، اصل برخورداری از اندیشه و منش تشکیلاتی، اصل ضرورت گفت‌وگو چون بینش، منش و روش، اصل هویت‌سازی بر محور انسانیت

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Analysis of the social idea of Imam Musa Sadr and its implications for explaining the nature of social education

نویسندگان [English]

  • javad mazaheri 1
  • Iran Dokht fayyaz 2
  • rasoul rasoulipour 3
  • ahmad salahshoori 2
1 PhD student Allameh Tabataba'i University
2 Associate Professor, Department of Philosophy of Education, Allameh Tabataba'i University
3 Associate Professor, Department of Philosophy of Religion, Kharazmi University
چکیده [English]

The present study attempts to identify the conceptual network of socialization from the perspective of Imam Musa Sadr and clarify its implications for the field of social education. To achieve this goal, descriptive-analytical and practical inference methods have been used. According to this research, Imam Musa Sadr's general idea of socialization is an idea of an organism whose main components have been studied in eleven components. The central component of the idea of socialization in the view of Imam Musa Sadr is considered "compassionate interaction and coexistence" and the relationship of other components with this component has been analyzed and interpreted. The implications of this general idea and its constituent components for the nature of social education are also specified in ten general implications. Among these implications we can mention “the necessity of monotheistic attitude”, “the necessity of innate humanism”, “the necessity of looking at another as self” and “the necessity of believing in freedom as value”.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Imam Musa Sadr
  • idea
  • signification
  • social education
  • community

واکاوی انگاره اجتماعی امام موسی صدر و دلالت­های آن در تبیین ماهیت تربیت اجتماعی

جواد مظاهری [2] | ایراندخت فیاض 2| رسول رسولی­پور 3| احمد سلحشوری4

 

چکیده

پژوهش حاضر می­کوشد با تحلیل مؤلفه­ها و مقولات اجتماعی مورد­نظر امام موسی صدر تصویر  ایشان از اجتماع را شناسایی کرده و دلالت­های آن را برای  تربیت اجتماعی روشن سازد. تحقق از روش­های توصیفی - تحلیلی و استنتاج عملی استفاده کرده است. بر مبنای این پژوهش؛ انگاره کلی امام موسی صدر از اجتماع انگاره­ای مبتنی بر تصویر ارگانیزمی جامعه و مبتنی بر نگرش توحیدی است که در یازده مؤلفه؛ (وحدت، کنشگری انسان، اجتماعی بودن هویت انسان، تفکر تشکیلاتی و تمدنی، کیفیت رابطه فرد و جامعه، آزادی، تعامل و همزیستی، گشودگی و رواداری، گفت­وگو، احترام متقابل، ارزش­ها)، مورد بررسی قرار گرفته است. دلالت­های این انگاره برای ماهیت تربیت اجتماعی نیز، در هشت دلالت کلی عبارت­اند از؛ اصل نگرش توحیدی، ا اصل انسان­گرایی فطری، اصل نگاه مشفقانه به دیگری، اصل نگاه به دیگری به مثابه­ خویشتن، اصل باور به آزادی چون ارزش، اصل مبتنی ساختن رشد بر عمل، اصل برخورداری از اندیشه و منش تشکیلاتی، اصل ضرورت گفت­وگو چون بینش، منش و روش، اصل هویت­سازی بر محور انسانیت. افق گشایی این انگاره برای تربیت اجتماعی در نسبتی است که میان نگرش توحیدی و انسان­گرایی برقرار می­سازد و بستر فکری مناسبی برای رشد تعاملات اجتماعی در جامعه­ی دینی می­گشاید.

کلیدواژه‌‌ها: امام موسی صدر؛ انگاره؛ دلالت؛ اجتماع؛  تربیت اجتماعی.

 

مقدمه

واقعیت­های موجود در جوامع نشان می­دهد؛ غالباً منتسبین به یک ملیت، شهر، حزب، گروه، روستا، خانواده و یا زبان و نژاد در مقابل ملیت، شهر، حزب، گروه، روستا، خانواده، زبان، و نژاد دیگر، تمام و یا بخشی از هویت[3] خود را تعریف می­کنند. این وضعیت در بسیاری از موارد مرزهای ارتباطی و تعاملات انسانی را مبتلا به محدودیت­های غیر اصیل ساخته و رشد انسان و کرامت ایشان را دچار تنگنا می­گرداند.این بدان معنی است که در این شرایط، امکان رشد عقلی، عاطفی و رفتاری انسان محدود شده و افراد به­جای توجه به مرزهایِ اصیل و حقیقی در ارتباطات انسانی، در دایره­ی تنگ هویت­های اعتباری و مرزهای جعلیِ مورد اشاره، از شفقت و مهرورزی و رواداری نسبت به دیگرانی با هویت­های اعتباری متفاوت، بازمی­مانند (سالاری فر و همکاران، 1389، ص. 114). در این حال، هویت اعتباری دیگریِ متفاوت، تهدیدی برای موجودیت من یا هویت اعتباری من می­گردد. دردناک­تر این است که این هویت اعتباری و در نتیجه نامهربانی و عدم رواداری نسبت به دیگری، گاهی توجیه دینی­(الخشن، 1392، ص. 131) و گاهی توجیه علمی می­یابد (سعید، 1387، صص. 43-88). ازآنجاکه بینش­ها و ارزش­های حاکم بر ارتباطات، بسیار متأثر از بینش­ها و ارزش­های حاکم بر فضای تعلیم‌وتربیت رسمی و غیررسمی جوامع است (شارع پور، 1387، صص.12 و 24)، برای چاره­اندیشی و عبور از این واگرایی اجتماعی، می­توان به نمونه­هایی موفق برای الگوگیری و عبور از مشکلات توسل جست (سریع­القلم، 1395، صص.12-19).

امام موسی صدر یکی از بارزترین مصلحان مسلمان زمان ماست که با اتکا به دین و با        بهره­گیری از یک دین­شناسی روزآمد، مسائل و مشکلات اجتماعی را شناسایی کرده و در صدد حل‌وفصل آنها برآمده و البته توفیقات زیادی نیز داشته است. او متفاوت با رویکرد رایج بسیاری از رهبران دینی زمان خود، با عطف توجه به حقیقتِ پیام انبیاء که در نگاه او همان اسلام قرآنی است و با انسانیت رابطه این­همانی دارد، با پرهیز از طرح مسائل افتراقی، به اصلاح روابط انسانی و مناسبات اجتماعی جامعه­ی خود دست­زده است. شواهدی همچون اصلاح روابط دینی و مذهبی و مناسبات سیاسی و اجتماعی، پایان بخشیدن به نزاع­های فرقه­ای لبنان و ایجاد وفاق ملی،      موفقیت­های چشمگیر او در اصلاح مناسبات دینی و اجتماعی در لبنان و جهان اسلام و در ارتباط با ادیان دیگر، به‌علاوه اشتراک خاستگاه اندیشه­ی دینی - مذهبی صدر با بنیان­های فرهنگی جامعه­ی ایران، زمینه­ای را مهیا می­سازد تا افق نگاه ایشان برای ارتقاء تربیت اجتماعی موردتوجه قرار گیرد. گرچه تعمیم دقیق‌تر این یافته­ها نیازمند توجه به بافت فرهنگی و زمینه‌های            سیاسی - اجتماعی کشور لبنان و بررسی تفاوت­ها و تشابهات آن با جوامع دیگر است، اما این ملاحظات جامعه‌شناختی در پژوهش حاضر مدنظر نبوده و صرفاً از منظری فلسفی به این موضوع پرداخته شده است.

او عرصه­های نوینی از تعاملات[4] اجتماعی در حوزه­ی درون فرهنگی (اجتماعی و سیاسی) و میان‌فرهنگی (تعامل با فرهنگ­ها، ادیان و مذاهب دیگر) را بر روی جامعه­ی انسانی می­گشاید که می­توانند راهنمای ما به‌سوی الگویی[5] سازوار و کارآمد و مبتنی بر نگرش دینی در تربیت اجتماعی باشد. صدر تربیت‌یافتگی اجتماعی آدمی را در کشف و فهم دیگریِ متفاوت به‌مثابه انسانی دارای ارزش و کرامت ذاتی و در تعامل و رواداری و همزیستی مهرورزانه با ایشان جستجو کرده است. او فردگرایی، فرقه­گرایی و قبیله­گرایی و نادیده­گرفتن دیگریِ متفاوت و رویکرد حداقلی و حذفی در ارتباطات انسانی را نفی و در عمل مردود ساخته است (صدر، 2014، ج.1، صص.291، 319، 391). بر این ­اساس، در این پژوهش نشان­دادن افق­گشایی صدر در عرصه­ی ارتباطات انسانی مبتنی بر نگرش توحیدی، البته با توجه به تفاوت­های موجود جامعه­ی لبنان و جوامع دیگر و ملاحظه شرایط تعمیم آن مد نظر است.

بر اساس این توضیحات و با توجه به اینکه رویکرد حاکم بر فضای تربیتی جامعه ما بیشتر رویکردی فردگرا است و باتوجه ­به اینکه نظام اندیشه­ی صدر دارای استعداد لازم برای افق­گشایی در عرصه ارتباطات انسانی و تعاملات اجتماعی و فهم اجتماعی دین است، مسئله‌ی پژوهش حاضر، تبیین نگرش اجتماعی امام موسی صدر و آشکار ساختن افق‌گشایی آن برای تربیت اجتماعی است. این بدان معنی است که پژوهش با توصیف و تحلیل مؤلفه‌های اصلی اندیشه­ی اجتماعی صدر و با نشان‌دادن ربط و نسبت این مؤلفه‌ها با هم، درصدد تبیین نظام معنایی اندیشه­ی اجتماعی صدر است. همچنین، استنباط استلزامات این نگرش اجتماعی برای ماهیت تربیت اجتماعی نیز، گام بعدی این پژوهش خواهد بود؛ بنابراین، مسئله‌ی پژوهش حاضر معطوف به توصیف و تحلیل تصویر یا انگاره­ی[6] صدر از اجتماع و بایسته­های تعاملات اجتماعی و تبیین استلزام این انگاره در ماهیت تربیت یافتگی اجتماعی است

مبانی نظری

از میان حوزه­های چهارگانه[7] ارتباطات انسانی، ارتباط هر فرد با دیگر افراد و فهم و تعریف و نحوه­ی عمل او در این حوزه بخش عظیمی از مسائل حیات و به­تبع مسائل تربیتی را در بر می­گیرد. پرداختن به تربیت اجتماعی، راه بردن به نگرش­ها، ارزش­ها و روش­های درست، برای تقرب و رسیدن به وضعیت مطلوب و معقول ارتباطات انسانی است (علاقه بند، 1368، ص.106). تربیت اجتماعی به این معنا، نحوه­ی کنشگری فرد در جامعه و در ارتباط با دیگران را مشخص ساخته و فرایندی است که به واسطه­ی آن فرد، انگیزه، دانش و روش­های لازم برای ارتباط با دیگری و مشارکت مؤثر و فعال در زندگی اجتماعی و گروهی را کسب می­کند (علاقه بند، 1368، ص. 54؛ کوئن، 1370، ص. 52). این در حالی است که واقعیت­ها بیانگر فاصله­ی زیاد ارتباطات انسانی در وضعیت موجود با وضعیت آرمانی مورد انتظار از منظر اخلاقی (علیا، 1388، صص. 29-37) و دینی است (آذربایجانی، 1382، ص. 274). اگر اجتماعی بودن را در ارتباط بودن با دیگری بدانیم، به­نحوی­که هیچ یک از سه وجهِ سازنده­ی آن یعنی «خود»، «دیگری» و «ارتباط» به وجه دیگر فروکاسته نشود (باقری، 1374)، تربیت اجتماعی عبارت است از؛ آموزش­وپرورشِ     آگاهی­ها، روش­ها و مهارت­هایی که می­تواند در تربیت افراد برای ارتباط و حضور در اجتماع مورداستفاده قرار گیرد. البته روشن است که بسته به دیدگاه به ‌کار بسته شده از سوی پژوهشگر، می­توان تلقی­های متفاوتی از تربیت اجتماعی به دست داد (مارش[8]، 2011). ولی به هر روی باید پذیرفت که «آگاهی اجتماعی» و «مهارت­های ارتباطی» دو عنصر جدایی­ناپذیر هرگونه یادگیری در تربیت اجتماعی است (اشر[9] و همکاران، 2016)؛ لذا برای راه­گشایی در حوزه تربیت اجتماعی ضروری است نخست نگرش و آگاهی لازم دررابطه­با ارتباطات انسانی به دست داده شود و سپس، این آگاهی به روش و مهارت عملی تبدیل گردد.

 در یک تقسیم­بندی، می­توان نگرش­ها به ارتباطات انسانی را به دو نگرش کلی فردگرا و جمع­گرا تقسیم نمود (باقری، 1374). در نگرش فرد­گرا، آنچه اصیل و واجد ارزش اساسی است، فرد و هویت فردی وی است. در این حالت، هویت جمعی و تعاملات اجتماعی انسان، در تعارض با فردیت انسانی تعریف شده و لذا غیراصیل و حاشیه­ای مدنظر قرار می­گیرند[10] (عزیزی، 1396). این در حالی است که در نگرش جمع­گرا، تعامل و ارتباط اجتماعی از اصالت برخوردار است (آربلاستر، 1392، 55-66)، تا جایی که برخی نگرش­های جمع­گرایانه فردیت افراد را نادیده   می­گیرد. همچنین، ارتباطات انسانی از نظر عینی و عملی در سه دسته قابل­بررسی است؛ رویکرد وازننده که انحصارگرایی نظری را به حیطه عمل وارد ساخته و با تمسک به جبهه­بندی­های نامعتبر، خود را مالک حقیقت و دیگران متفاوت را عاری از حق و لذا محروم از حقوق طبیعی می­سازد (محمودیان، 1391)[11]. رویکرد عملی دیگر، همه­ی مرزبندی­های ارزشی را بی موضوع و نامعتبر قلمداد می­کند. این رویکرد که نسبیت­گرایی درحیطه­ی ارزش­ها در آن مشهود است، تلاش خود را صرفا معطوف به نادیده­گرفتن تفاوت­ها ساخته، لذا تمامی مرزهای متصور را امری نسبی و ناواقعی قلمداد کرده و ارتباط با دیگری را نه از منظری وجودشناسانه و مبتنی بر ارزش­های عالی انسانی، بلکه از منظری صرفا کارکردگرایانه و سودانگارانه دنبال می­­کند (آربلاستر، 1392، ص.21).

رویکرد سوم که رویکرد موردنظر این پژوهش است، رویکردی است که از یک سو جمع­گرا بوده و از سوی دیگر نه انحصارگرا است و نه نسبی­گرا. این رویکرد با پیوند عمیق هویت انسان به بینش و منش توحیدی و ارتباطات انسانی، بسترساز فصلی نوین در تعاملات اجتماعی می­گردد (صدر، 2014، ج.3، ص.39؛ 1383، ص.77). همچنین وجود تفاوت­ها را لازمه­ی حکمت هستی و تحقق رشد انسان دانسته و در عین وحدت­گرایی، درصدد سلب آزادی­های فردی و یک­شکل کردن انسان­ها نیست (صدر، 2014، ج.1، صص.112-117). این نگرش همواره رشد انسان را در فهم حکیمانه­ی تفاوت­ها جستجو کرده و با توسعه­ی مرزها، از مرزهای اعتباری و محدود به مرزهای اصیل و مشترک انسانی، بر کرامت ذاتی و آزادی ابناء بشر فارغ از هویت­های اعتباری تاکید می­کند؛ لذا از گشودگی و رواداری نسبت به دیگری به­عنوان یک انسان و تلاش برای کاستن از آلام و رشد حیات انسانی او برخوردار است (صدر، 1383، ص. 107). در این حالت، نگرش توحید بنیان و ملتزم به ارزش­های مشترک انسانی - الهی، متمایز کننده­ی این رویکرد از منظرهای سکولار به حضور اجتماعی انسان است. چنانچه با توسعه­ی مرزها به مرزهای حقیقی و مشترک انسانی که مبتنی بر توجه به حقیقت مشترک انسان و ادیان است، از ظرفیت بالایی برای وسعت­بخشی به مرز ارزش­ها و گسترش ارتباطات انسانی و حضور اجتماعی او برخوردار است. همچنین، محوریت یافتن انسان و کنشگری اجتماعی او، تمایز بخش این رویکرد از رویکردهایی است که با استناد به نگرش توحیدی به هستی، انسان و کنشگری او را کم جلوه و محو می­سازند و اصطلاحاً موضوعیت یافتن خدا را با نفی انسان جستجو می­کنند. از سوی دیگر این رویکرد با تمرکز بر تفسیر اجتماعی دین، از رویکردی متمایز می­گردد که با برخورداری از بن­مایه­های فردگرایانه، رشد انسان و تعالی­یافتگی او را بیشتر در عمل فردی و انزوای اجتماعی دنبال می­کند.

باتوجه‌به دو دیدگاه فرد­گرا و جماعت گرا، اهداف متفاوتی را می­توان برای تعلیم‌وتربیت در نظر گرفت. بر اساس نظر جمع­گرایان، تربیت اصولاً امری اجتماعی بوده و وسیله­ای برای تحقق انسان اجتماعی است و از نظر برخی باید ناظر به تأمین نظریات حاکمیت فرهنگی و سیاسی جامعه باشد. البته برخی نیز بر هنر خوب زیستن، با هم زیستن و پرورش احساس مسئولیتِ اجتماعی و مهرورزی به دیگران نظر دارند. در نقطه­ی مقابل برخی نیز هدف نهایی تربیتِ اجتماعی را بازسازی تجارب فردی و رها ساختن انسان از عادت­ها، ساختارها و آزادی او از همه­ی قید و بندهای مغایر با استقلال فردی می­دانند و همواره آزاد و مختار بودن آدمی و منزلت ذاتی و الهی او را مورد تاکید قرار می­دهند (کریمی، 1385، صص. 105-108). البته در این میان کسانی چون رورتی فیلسوف نوپراگماتیست معاصر به همگرایی فرد با جامعه تاکید داشته­ و اصولی چون؛ جامعه‌پذیری اولیه، رشد فردیت، رشد تفکر انتقادی، رشد خلاقیت، جامعه گرایی و عدالت‌ورزی را، برای تربیت اجتماعی ارائه نموده­اند (باقری و سجادیه، 1384، صص.119-120).

آنچه در ضمن دیدگاه­ها و نظریات مختلف در حوزه­ی جامعه­شناسی (کارکردگرایی، انتقادی، بازتولید اجتماعی و فرهنگی، کنش متقابل نمادین) در خصوص تعاملات اجتماعی ذکر می­شود، هرکدام به زاویه­ای از تربیت اجتماعی نظر دارد. این دیدگاه­ها بیشتر ناظر به وضعیت موجود و واقعیتِ اجرا و عمل بوده و نه ناظر به تحقق آرمان و ارزشی مفقود که باید پیگیری شود (شارع پور، 1382، ص.68)؛ لذا گرچه تلقی ارگانیزمی جامعه فصل مشترک انگاره­ی اجتماعی صدر از جامعه با منظر کارکردگرا است، اما تمایز نگاه صدر در پیوند آن با نگرش توحیدی و توجه به حفظ فردیت و ارزش­های مرتبط با آن آشکار می­گردد. همچنین توجه به فطرت و ارزش­های حقیقی و پایدار، وجه تمایز نگاه صدر از منظر کسانی چون دورکیم است که لا اقتضا بودن وجود فرد نسبت به هر شکلی از تربیت و وابسته بودن کامل تربیت فردی به شرایط اجتماعی را قائل هستند. دراین‌خصوص البته دیدگاه صدر به نگاه کسی چون تیلور شباهت دارد که قائل به وجود برخی ویژگی­های تکوینی در ساختار هویتی انسان است و انسان را موجودی لا اقتضا نمی­داند (ابی[12]، 2000، ص. 66).

پیشینه پژوهش

اگرچه تألیفات بسیاری به‌صورت کتاب درباره­ی امام موسی صدر موجود است، می­توان گفت که کمترین توجه به وجوه تربیتیِ اندیشه­ی صدر بوده است. پژوهش­های علمی درباره اندیشه صدر البته از منظرهای مختلفی چون علوم ارتباطات (پالیزبان، 1387؛ صدرا، 1397)، الهیات (علمدار، 1393؛ مریدی، 1395؛ وفایی مغانی،1392؛ روحی برندق، 1398)، فلسفه تربیت (عبدلی، 1395) فلسفه سیاسی (لک زایی، 1398) و... انجام‌گرفته است. ولی موضوع محوری هیچ یک از این پژوهش­ها تربیت اجتماعی صدر نبوده است. البته در برخی (عبدلی، 1395)، صرفاً به بیان کلیاتی در تربیت اجتماعی بسنده شده است که به‌هیچ‌روی از بسندگی لازم برای بیان دیدگاه صدر در باب تربیت اجتماعی برخوردار نیست.

روش تحقیق

این تحقیق به لحاظ هدف از نوع تحقیقات نظری و به لحاظ ماهیت کیفی بوده و از روش تحلیل فلسفی (شورت، 1394، ص.43) بهره می­گیرد. در پاسخ به سؤال اول از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی (محمدپور، 1398، صص.420-429)، و تفسیر و تبیین ساختار معنایی آنها (نیومن، 1390، ص.195) استفاده شده است. یعنی با بررسی مجموعه 12 جلدی«مسیره الامام السید موسی الصدر» واحدهای معنایی که دربردارنده­ی واژگان، جملات، عبارت‌ها و یا بندهایی است که در جنبه‌هایی از زمینه یا محتوای اجتماعی با یکدیگر ارتباط داشته­اند، مؤلفه‌های (مقولات) اصلی اجتماعی صدر با بهره گیری از رویکرد جهت­دار[13] در تحلیل محتوا، استخراج گردیده است (ایمان، 1390). در پاسخ به سؤال دوم نیز از روش استنتاج (قیاس) عملی استفاده شده است. روش استنتاج عملی نیز متشکل از دست‌کم یک مقدمه تجویزی به‌عنوان کبرای قیاس و یک مقدمه­ی توصیفی به‌عنوان صغرای قیاس است. مقدمه­ی اول به‌غایت ناظر است و مقدمه­ی دوم، ناظر به وسیله­ی نیل به آن غایت و نتیجه است و حاکی از ضرورت استفاده از آن وسیله برای رسیدن به‌غایت مذکور است (باقری و همکاران، 1389، صص.46-56). پژوهش حاضر برای تحقق هدف پژوهشی خود به دو پرسش­ زیر پاسخ خواهد داد:

1 - مؤلفه‌های اساسی انگاره اجتماعی امام موسی صدر کدام است؟

2- دلالت انگاره اجتماعی در ماهیت تربیت یافتگی اجتماعی چیست؟

 یافته­های سوال اول تحقیق (مولفه­های اساسی انگاره اجتماعی امام موسی صدر کدام است؟)

جامعه به وسیع­ترین معنا به کل مناسبات اجتماعى میان آدمیان دلالت دارد. هر انبوهه­اى از آدمیان که در یک گروه بادوام دارای نهادها و فرهنگ، گرد هم آمده باشند را می­توان جامعه نامید (گولد و کولب، 1392، ص.287). صدر نیز جامعه را این‌گونه تعریف کرده است: «از نظر اسلام جامعه مانند پیکری واحد است، جامعه پیکری است بزرگ و یکپارچه، و ...» (صدر، 1384، ص.166). این دیدگاه جامعه را دارای حیات دانسته و هر جزء آنرا واجد وظیفه و کارکرد معیّنی می­داند، چنانچه حیات کل (جامعه) است که حیات هر جزء(فرد) را ممکن می­سازد «افراد جامعه همه پیکره­ی واحدی را تشکیل می‌دهند ...» (صدر، 1384، ص. 177). اگرچه اندیشمندان اجتماعی در تعریف جامعه، برخی روی عنصر «سرزمین»، و برخی بر عنصر «همکاری» تأکید    می­کنند (کوئن، 1374). در تصویر ارگانیزمی صدر از جامعه، بر عنصر «مبادله و تعامل» بیش از هر چیز تأکید شده است. صدر تصریح نموده است که بنیان جامعه بر مبادله و تعامل است (صدر، 2014، ج.1، صص.287-291؛ 1383، صص.87، 102). مبتنی بر این تحلیل در ادامه، مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده‌ی دیدگاه صدر در باب چیستی اجتماع و جامعه مطلوب و بایسته­های اجتماعی شدن، طرح، تحلیل و تفسیر می­گردد.

وحدت

در اندیشه­ی صدر، وحدت مبتنی بر نگرش توحیدی به هستی بوده و تأمین‌کننده‌ی یکپارچگی پیکره­ی جامعه در تصویر ارگانیزمی آن است. لازمه­ی نگرش توحیدی نیز عدم برتری‌طلبی و آمادگی برای ارتباط است. چراکه «خدا یکتاست و از داشتن والدین و.. مبراست، همه­ی افراد بشر نزد او برابرند،... کسی بر دیگران برتری ندارد یا بی‌نیاز از دیگران نیست تا مانع تعاون و همکاری باشد» (صدر، 2014، ج.1، ص.291؛ ج.11، صص.445، 470). این وحدت است که در اندیشه­ی صدر بن­مایه­ی ارتباطِ انسان با خود و هستی بوده و نقیض شرک و مانع تشتت فردی و تفرقه اجتماعی است. «هنگامی که انسان به خداوند ایمان می­آورد ...ایمان همه­ی وجودش و همه­ی ساحت­های زندگی‌اش را دربر می‌گیرد» (صدر، 2014، ج.1، صص.148-189)؛ لذا نقطه­ی مقابل وحدتِ توحید بنیاد از نظر صدر، این است که انسان دو هدف و دو انگیزه داشته باشد: خدا و انسان؛ یا خدا و خودمحوری؛ یا خدا و قبیله؛ یا خدا و گروه که نمی­تواند وحدت را محقق سازد (عبدلی، 1395). از همین رو است که صدر خلأ تفکر توحیدی را در جوامع امروز مورد انتقاد قرار می­دهد (صدر، 2014، ج.1، صص.394-395). چنانچه نگرش توحیدی با نفی نسبت خاص فرد و گروهی باخدا در ذیل حکمت هستی، زمینه­ی تمایز طلبی­های مشرکانه را برمی‌چیند (صدر،2014، ج.10، صص.30-40).

کنش­گری انسان

عنصر کنشگری، در مقابل انفعال و تقدیرگرایی ازیک‌طرف و قبیله­گرایی از سوی دیگر، یکی از مفاهیم مورد تاکید در اندیشه­ی اجتماعی صدر است. صدر در نقد نگاه تقدیرگرایانه و در بیان نسبت توحید با مسئولیت اجتماعی و لزوم کنشگری اجتماعی انسان با استناد به آیاتی از سوره­ی اخلاص در قرآن، چنین می­گوید:

جهل و عقب ماندگی و فقر و گرسنگی و خواری نتیجه اعمال افراد جامعه است و هر پیشرفت و موفقیت و دانش و کمالی نتیجه­ی کار خودمان است... این معنای توحید است و آن را احدیت و صمدیت و نسب نداشتن خداوند گرفته­ایم ... (صدر، 1383، ص.106).

صدر در تفسیر این آیات­، با معناکردن احدیت و صمدیت به نسبت نداشتن خدا با فرد و قومی خاص، به‌جای نَسب نداشتن خدا، نتیجه می­گیرد که هرکسی نتیجه­ی تلاش خود را برداشت       می­کند و نه نتیجه­ی تصورات ذهنی بی تأثیر در واقعیت را. این معنا از توحید اجتماعی صدر است که روحیه­ی مسئولیت‌پذیری و عمل­گرایی آدمی را تقویت و او را فعال­تر می­سازد (علمدار، 1393). در همین راستا از نظر صدر؛ قبیله­گرایی نیز موجب منحل شدن فردیت در جمع شده و با ایجاد امتیازِ بدون تلاش برای اعضای خود زمینه­ی تنبلی و رکود را فراهم می­سازد؛ لذا ایشان با استناد به آیه­ی 11 سوره­ی رعد توجه می­دهد که جامعه، چه خوب و چه بد مرتبط با عمل یکایکِ افراد و برآمده از نظام علت و معلولی هستی است (صدر، 1383، ص.106).

 

اجتماعی بودن هویت انسان

مؤلفه‌ی هویت اجتماعی بیانگر این حقیقت است که؛ اجتماعی بودن انسان امری سرشتی بوده و تحقق رشدِ بایسته­ی انسان، امری اجتماعی و در گرو ارتباطات انسانی اوست. چنانچه اندیشه­ی آدمی نیز در بستر زبان شکل می­گیرد و زبان پدیده­ای اجتماعی است (باطنی، 1389). این سخن به این معنی است که اگرچه انسان از فطرت برخوردار است، اما لازمه­ی فعلیت یافتن ذات این است که درکنش ارتباطی با جامعه شکوفا گردد و چون ماده­ یا هیولای ارسطویی است که در ارتباط با صورت، تعین و تشخص می­پذیرد. این ویژگی در بیان صدر این‌گونه آشکار می­گردد «انسان در آفرینش، در حیات در نیازمندی­ها در اندیشه و تفکر و در همه­ی جنبه­های حیات خویش موجودی اجتماعی است» ( صدر، 2014، ج.3، ص.39)؛ لذا صدر در تاکید بر لزوم کنشگری اجتماعی و نفی انفعال فرد­گرایانه، منتقدانه می­پرسد:

آیا کسانی که از ادیان تنها به بعد عقیدتی و اخلاقی آن بسنده نموده‌اند ... بر این باورند که صیانت از ایمان و محافظت از اخلاق نیکو برای کسی که در فضای خارجی هیچ‌گونه ارتباطی با چهارچوب­های متناسب باایمان و اخلاق ندارد، امکان‌پذیر است؟ (صدر، 1383، ص.35). 

تفکر تشکیلاتی

صدر خود ضرورت نگاه تشکیلاتی را این‌گونه بیان می­کند: «تشکیلات فرد را به جماعت تبدیل می­کند» (صدر، 2014، ج.12، ص. 35). ازآنجاکه راهبرد کلان صدر توسعه و کیفیت‌بخشی به ارتباطات انسانی به‌عنوان عاملی تعیین‌کننده در بهبود وضعیت تربیتی فرد و جامعه است، ایجاد ارتباطات جدید و تشکیلاتی که بتواند تعاملات اجتماعی را فعال‌تر سازد و نیروهای جامعه را در جهت تجمیع توانمندی­ها و هم­افزاییِ معطوف به تربیت کنار هم قرار دهد، موضوعیت می­یابد. چنانچه، ایشان بیان می­کند که؛ «سازماندهی شرط اساسی موفقیت هر اقدامی در جهان و در هستی است، و ... عمل سازمان‌نیافته ... محکوم به شکست است» (صدر، 2014، ج.2، ص. 9؛ 1383، ص.282). البته در اندیشه­ی صدر، همکاری ثمربخش گروه­ها در کار تشکیلاتی، با  اندیشه­ی وحدت‌بخش توحید، امکان تحقق تام می­یابد، چراکه ایمان به خدا با ایجاد آرزوهای بلند، جنبشی دائمی برای خیر رسانی در آدمی می­آفریند و این مانع نابودی فردیت افراد می­گردد «اسلام با ایجاد آرزوهای بلند در انسان در او حرکتی دائمی می­آفریند» (صدر،2014، ج.5، ص.189). [14]

کیفیت رابطه فرد و جامعه

در دیدگاه­های فرد­گرا، فرد به‌تنهایی دارای استقلال و هویت تام است و حفظ فردیت در تعارض با حضور اجتماعی فهم می­شود (اسعدی، 1385)، چنانچه صدر در نقد فردگرایی          می­گوید:

جوامع فردگرا ... زمینه­ی رشد ابعاد منفی وجود انسان را ... تقویت می­کنند. انانیت و نفس اماره در بستری رشد می­یابد که ... منافع شخصی بر مصلحت عمومی تسلط می­یابد (صدر، 1383، ص. 88).

صدر از یک سو معتقد است؛ انسان فردیت یافته و به عمل رسیده اجتماع را می­سازد و فردیت او مقهور اجتماع و روابط آن نیست و از سوی دیگر نقش اجتماع در شکل­گیری شخصیت را موردتوجه قرار می­دهد (صدر، 1383، صص.88-89).

آزادی

امام موسی صدر آزادی را فضا و حال و هوای مناسب برای رشد نیروها و ظهور استعدادهای انسان (صدر، 2014، ج.5، ص.196) و مخالفت با آزادی را معلول بدبینی به فطرت الهی انسان   می­شمارد؛ «آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش‌گمانی به انسان و حال‌آنکه نبود آزادی یعنی بدگمانی به انسان و کاستن از کرامت او» (صدر، 2014، ج.1، صص.179-180)؛ لذا صدر، سلب آزادی به هر بهانه­ای را مورد انتقاد قرار می­دهد؛ «آزادی همواره ... به بهانه­های مختلف از انسان سلب می­شود، شکل­های سلب آزادی ... تغییر پیدا می­کند، گاه استبداد، گاه استعمار، گاه نظام ارباب‌ورعیتی، گاه تروریسم فکری و ادعای قیمومیت بر مردم» (صدر، 2014، ج.1، ص.197). صدر با فطری دانستن آزادی، آن را با مفاهیم «فطرت» و «کرامت»، به‌عنوان مبنای مشترک همه­ی ادیان «... با فطری بودن آزادی و همچنین ایمان به خداوند، آزاداندیشی و پذیرا بودن در مقابل دیگران کاملاً دینی است» (صدر، 2014، ج.1، ص.251) و همچنین مفهوم «وحدت» برخاسته از نگاه توحیدی پیوند می­زند (صدرا، 1398)؛ لذا صدر در دفاع از آزادی­های اجتماعی به دفاع از آزادی رسانه و مطبوعات نیز می­پردازد (صدر،2014، ج.1، ص.179). او در جمع روحانیون و در خصوص آزادی اجتماعی نیز چنین می­گوید:

اگر با خشونت و تصلّب مردم را به حفظ حدود خود مجبور سازیم تا در برابر ما آزادی رفتار و آزادی گفتار و آزادی سؤال و مناقشه و مباحثه نداشته باشند، خود را از حقیقت دور و معالجات فرضی و خیالی و پیشنهادهای تخیّلی کرده­ایم (صدر، 1383، ص.62).

البته صدر در تعریف آزادی و تبیین رابطه­ی آزادی فردی و اجتماعی، رابطه­ی میان آزادی از محدود کننده­های درونی و بیرونی را توأمان موردتوجه قرار می­دهد «اگر بخواهیم آزادی را تعریف کنیم باید بگوییم که آزادی رهایی از دیگران و رهایی از نفس است» (صدر، 1384، ص.25). این یعنی اینکه؛ رهایی از هر یک از تمایلات درونی قدمی به‌سوی آزادی و وسعت عمل اجتماعی انسان است (صدر، 1394، ص.161).

تعامل و همزیستی

تعامل اقدامی آگاهانه برای توسعه ارتباطات انسانی در جهتی سازنده بوده و نتیجه باور به همزیستی مشفقانه است (صدر، 2014، ج.5، ص.61). بر اساس باور به تعامل است که صدر حتی در جشن­ها و مراسم­های معمول مردم شرکت کرده و نشست­های مشترک با بزرگان ادیان و مذاهب برپا می­کند (صدر،2014، ج.1، ص.80؛ ج.3، ص.168). صدر در بیان خاستگاه دینی تعامل و همزیستی با سایر فرق چنین می­گوید:

درباره­ی رفتار عرفی و اجتماعی­ام در برابر دیگر فرقه­ها باید بگویم که من نام این رفتار را رفتار سکولاریستی نمی­گذارم، بلکه آن را رفتار دینی محض می­دانم (صدر، 2014، ج.2، صص.118-119). 

همزیستی[15] در اندیشه­ی صدر علاوه بر دوطرفه بودن، بیان نوعی تعامل توأم بامحبت و مهرورزی است که افراد نه صرفاً بر اساس مناسبات حقوقی، بلکه همراه با پیوند عاطفی با هم تعامل دارند. در این حال، پیوندهای عاطفی تا مرز ارزش­های مشترک انسانی گسترش می­یابد و تنها نادیده‌گرفته‌شدن انسانیت است که تعامل را محدود می­سازد. مفهوم «اخوت» در نگاه صدر بیانگر نهایت این شفقت و عاطفه مثبت است و در این افق معنایی به کار می­رود؛ «اسلام ... افراد جامعه را برادر می­داند و به این وسیله پیوند عاطفی میان افراد را ایجاد می­کند» (صدر، 2014، ج.1، ص.291). به همین دلیل همزیستی موردنظر صدر نیازمند پذیرش تفاوت­ها در امکان و استعداد بشری بوده و تعامل، تبادل مشفقانه­ی این امکانات و توانایی­ها است (صدر، 2014، ج.1، ص.319).

گشودگی و رواداری

در نگاه صدر، «بنیان دین­ورزی» گشودگی نسبت به دیگر انسان­ها است. او تاکید دارد که؛ «دین هرگز به کناره‌گیری و تحقیر دیگران نمی­خواند» (صدر، 2014، ج.2، صص.144-145) چراکه «دین هر انسانی را، صرف‌نظر از مذهب یا اندیشه یا اعتقادش، محترم می­شمارد.» (صدر، 1383، ص.380). مؤلفه‌ی گشودگی در سیره­ی عملی صدر یا به تعبیر عربی مورداستفاده ایشان «الانفتاح»، یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های انگاره­ی اجتماعی او را آشکار می­سازد؛ «رسالت ما جهانی و گشودگی نسبت به همه ملت­ها است» (صدر، 2014، ج.12، ص.94). گشودگی در نگاه صدر بیانگر آمادگی تعامل ارگانیزم با محیط پیرامونی و امکان استمرار و پویایی حیات اجتماعی آن است. به همین دلیل است که او تنوع در اندیشه و ادیان را لازمه­ی آشکار شدن استعدادهای سرشتی انسان می­شمارد و می­گوید: «حق این است که تفاوت در اندیشه و ادیان از مهم‌ترین عوامل رشد فکری و رهایی از جمود و شکوفاشدن استعداد بشر است» (صدر، 2014، ج.1، صص.112-117).

 گشودگی صدر بر این مبنی است که؛ خدمت به انسان همان خدمت به خداست (صدر، 2014، ج.5، ص.194؛ صدر، 2014، ج.12، ص.75). این مبنای صدر درباره­ی گشودگی است که به او این امکان را می­دهد تا بسیاری از مفاهیم اصیل و بیان‌کننده‌ی گوهر ادیان را در سطح جامعه مسلمان و مسیحی طرح کند (صدر، 2014، ج1، صص.142-143) و به همین دلیل است که صدر همواره در گفت‌وگوهای خود به مفاهیم گوهری ادیان توجه می­دهد. تنها محدودیت گشودگی و رواداری صدر در تعامل، عدم رعایت مرزهای انسانیت[16] است (صدر، 1383، ص.380).

گفت­وگو

اگر گفت‌وگو؛ «کاوش مشترک برای دستیابی به فهم ارتباط و امکان افزون‌تر انسانی» باشد (پایا، 1381، ص.11)، آنگاه حاکی از آن است که به‌عنوان یک برساخته­ی بشری، دارای توان مناسب برای ایجاد دگرگونی در جهان واقعی است (خانیکی، 1383، ص.95). گفت­وگوی موردنظر صدر نیز، رکنی برای تحقق توحید اجتماعی است؛ «وحدت ملی و تقریب دینی از طریق گفت­وگو و تفاهم و کم‌شدن فاصله ... محقق می­شود و هیچ راهی به توحید جز از طریق     گفت­وگو و تفاهم نیست» (صدر، 2014، ج. 2، صص.112، 119). صدر همواره به رفع موانع اخلاقی گفت­وگو نیز توجه می­دهد؛ «ادیان تکبر و بزرگی کردن در کلام را نمی­پسندند، چرا که این‌گونه اقدامات بین فرد و دیگران حجاب ایجاد می­کند، و مانع این می­شود ... با آنان گفت­وگو کند» (صدر، 2014، ج.2، ص.462)؛ لذا صدر وارد شکلی از گفت‌وگو می­شود که باتکیه‌بر مشترکات ادیان، گفت‌وگوهای جدلی انحصارگرا را به گفت­وگوی معطوف به تفاهم و تعاون تبدیل می­سازد. همانند پیام تلویزیونی ایشان به دلیل تقارن میلاد مسیح و عاشورای حسینی (صدر، 2014، ج.8، ص.443).

صدر با استناد به آیات 128 بقره و 52 آل عمران، بسترِ دینیِ مناسب برای گفت­وگو فراهم می­کند؛ «جایگاهی که خداوند انسان را برای رسیدن به آن آفریده، همان انسانیت اوست و انسانیت او عین اسلامیت او نیز هست» (1384، ص.160). البته گفت­وگو در نگاه صدر وجه معرفت­شناختی عمیقی نیز می­یابد و بسترساز گفت­وگو با دستاوردهای علمی می­گردد؛ «هر گفت­وگویی، راهی برای شناخت بیشتر است و راهی برای بهره­مند شدن از دانش دیگران و استفاده از عقل­های آنان» (صدر، 2014، ج.1، ص.178).

احترام متقابل

از نگاه صدر، شرط اساسی برای همکاری و ایجاد اعتماد متقابل میان اعضای یک جامعه، وجود احترام متقابل میان آنان است؛

شرط اساسی برای ... همکاری، وجود احترام متقابل است ... اعتماد متقابل نیز به‌وسیله این احترام متقابل حاصل می­شود ... (صدر، 2014، ج. 2، ص.142).

از همین رو است که صدر در تحلیل شرایط تحقق انسجام ملی، مهم‌ترین خطر را نه دشمن خارجی، بلکه دسته‌دسته کردن مردم و نبود احترام میان گروه­ها می­داند. «مهم‌ترین چیز خطر داخلی است که در نتیجه تحقیر و عدم رعایت حرمت شهروندان و دسته‌دسته کردن مردم ایجاد می­شود» (صدر، 2014، ج.2، صص.143). این‌گونه است که بزرگداشت صدر از افراد غیر      هم­کیش و فرقه­ها و ملل دیگر با تجلیل از افراد هم­کیش در فرقه­ی خود همسانی دارد (کمالیان، 1398، ص.346). احترام متقابل تضمین‌کننده‌ی پیوند تکوینی اجزاء در انگاره­ی ارگانیزمی صدر بوده و به معنی به رسمیت شناختن دیگری متفاوت است.

ارزش­های کلان اجتماعی

در منظر اجتماعی امام موسی صدر، حاکمیت ارز­ش­های انسانی در کنار وجود یک نظام حقوقی منسجم دو شاخصه­­ی مهم یک جامعه­ی مطلوب تلقی می­گردد (صدر، 2014، ج1، ص.331). صدر در عین داشتن این باور که اخلاق ریشه در سرشت انسان دارد؛ «ارزش­های انسانی همان کانون‌های اصیلی است که در سرشت آدمی قرار داده شده است» (صدر، 1394، ج. 1، ص. 158)، توصیه­های اخلاقی موجود در متون دینی را با تمرکز بر وجه اجتماعی آنها و تأثیری که بر کمال اجتماعی جامعه می­گذارد موردتوجه قرار می­دهد؛ «همه­ی آنها {فضایل} وسعت وجودیی می­بخشد که همکاری، دوستی و تعاملات اجتماعی را تقویت می­کند» (صدر، 2014، ج1، ص.294). بر همین اساس در نگاه صدر، توصیه­های اخلاقی دین در ذیل ارزش­های کلان اجتماعی فهم می­شود؛ ارزش­هایی چون حق­مداری[17]، وحدت­گرایی[18] و تربیت‌محوری[19]؛ لذا اگر صدر به پرهیز از ریا، فساد، غیبت و داشتن مهرورزی و احساس مسئولیت تأکید می­کند، این مفاهیم را مقدمات تحقق آن ارزش­های کلان اجتماعی می­شمارد (صدر، 1383، ص.366). در نگاه صدر آنچه در اخلاق اسلامی مرکز توجه است، مبارزه شدید با عواملی است که مانع پیوند انسان با دیگری بوده و موجب احساس خودبسندگی و مانع دادوستد با دیگران می­گردد (صدر، 1392، ص. 175). حق‌مداری به‌عنوان یکی از بنیان­های ارزش اجتماعی، از آن روی همواره مورد تأکید صدر قرار گرفته است که رشد و تعالی فرد و جامعه و تحقق تعامل و همزیستی و فراروی از مرزهای اعتباری، وابسته به آن است. ارزش بودن وحدت­گرایی از نظر صدر نیز به این دلیل است که وحدت برایند تحقق دیگر فضایل اخلاقی و نشانه­ی عبور از فرقه­گرایی در جامعه است؛ «ایمان به خدای واحد... معنایش این است که همه آحاد بشر همانند دانه­های شانه با هم برابرند ...» (صدر، 2014، ج1، صص.291-292). ارزش بودن فضای تربیتی جامعه نیز، به این دلیل است که در این فضا تحکم و اجبار و تقلید و جهل و فریب، جای خود را به تبیین و توجیه و آگاهی و انتخاب و صداقت و راستی می­دهد و نشانه­ی توجه به وجه خلیفه اللهی، کرامت انسان و آزادی اعمال   اراده­ی آدمی است (صدر، 1384، صص.87-95). اکنون با نظر به مؤلفه‌های ذکر شده در انگاره­ی اجتماعی امام موسی صدر، دلالت­های التزام به دیدگاه وی موردتوجه قرار خواهد گرفت.

یافته­های سوال دوم تحقیق (دلالت­های انگاره اجتماعی صدر در ماهیت تربیت یافتگی اجتماعی چیست؟)

در جمع­بندی انگاره­ی صدر از اجتماع، می­توان گفت؛ جامعه موجودی یکپارچه و زنده (ارگانیزم) است که اجزای آن با هم در تعامل دائم هستند و مرگ جامعه به مرگ افراد و مرگ افراد به مرگ جامعه منجر می­گردد. تعامل و همزیستی توحیدی، دال مرکزی انگاره­ی اجتماع بوده و تمامی مؤلفه‌های دیگر معطوف به زمینه‌سازی، ایجاد و تقویت تعاملات مهرورزانه­ای است که در بیان صدر با تعبیر «همزیستی[20]» و «برادری[21]» بیان شده است. نگرش توحیدی به هستی، انسان و اجتماع روحی است که بر کالبد این ارگانیزم دمیده می­شود. خروج افراد از خودمحوری و داشتن انگیزه، بینش و آگاهی و آمادگی برای دیدن دیگری و دادوستد با ایشان، کاملاً وابسته به نگرش توحیدی بوده و ناظر به زمینه­های لازم در تحقق تعامل مطلوب و تحقق شرایط اجتماعی شدن است. باتوجه‌به توصیف و تحلیل ارائه شده از انگاره اجتماعی صدر، دلالت­ها برای ماهیت تربیت اجتماعی در هشت اصل ارائه می­گردد.

اصل برخورداری از نگرش و منش توحیدی

اگر مبادله و تعامل، مؤلفه‌ی اساسی ایجاد و استمرار وحدت و یکپارچگی جامعه است و اگر حفظ یکپارچگی مستلزم نگرش توحیدی به انسان، جامعه و هستی است (صدر، 2014، ج.1، ص.291؛ ج.11، صص.445 ، 470)، آنگاه برای حفظ این یکپارچگی، آموزش‌وپرورش باید بینش، ارزش و روش­هایی که می­تواند منش توحیدی را محقق سازد در دستور کار قرار دهد. این هدف مستلزم برخورداری تربیت جامعه از نگرش­ها­، ارزش­ها و روش­هایی وحدت­گرا است تا بتواند یکپارچگی انسانیِ جامعه را حفظ کرده و توسعه بخشد. باتوجه‌به نقش دین در تعلیم‌وتربیت رسمی و غیر رسمی در جامعه­ی ایران، باید توجه داشت که برنامه­های کلان آموزشی - تربیتی دین نیز، لازم است در عین توجه به تعالی یافتگی فردی، به‌گونه‌ای ترکیب یابند که فردیت مؤمنانه در تعارض با فضای تعاملی و گشودگی به تفاوت­های اجتماعی[22] موردنظر قرار نگیرد. این به این معنی است که نباید فربه شدن فردیت، موجب احساس خودبسندگی و کفایت معرفت­شناختی و رفتاری شود.

اصل نگاه انسان­گرایانه فطری

تربیت یافتگی اجتماعی، مستلزم باور و تعهد به ارزش­های عالی و فطرت مشترک انسانی است (صدر، 1383، ص.74؛  2014، ج.1، صص.291-293). باید سرشت مشترک و کرامت ذاتی انسان و نه باور خاص او محور شکل‌دهی به محتوا و روش آموزش­ها باشد. آموزش باید معطوف به احیاء و حفظ ارزش­های مشترک انسانی باشد. این به این معنا است که؛ تربیت دینی و اسلامی نیز باید مبتنی بر فهمی از دین باشد که در تعارض با ارزش­های فطری و مشخصاً، در تعارض باکرامت و شرافت ذاتی انسان نباشد. چنانچه صدر از آزادی با همین مبنا دفاع می­کند (صدر، 2014، ج.1، صص.179-180). لازمه­ی این سخن این است که آموزش، باید ارزش­هایی را که تبیین­گر مفهوم انسانیت است، در مرکز توجهات خود قرار دهد. ارزش­هایی چون؛ حقیقت‌طلبی، عدالت‌طلبی، احترام متقابل، شفقت به دیگری، تلاش و جدیت، صداقت و راستی و...

اصل نگاه به دیگری به‌مثابه خویشتن

همزیستی مستلزم احترام متقابل و احترام مستلزم گشودگی است. گشودگی نیز مستلزم رواداری نسبت به دیگری متفاوت است (صدر، 2014، ج2، صص.144-145؛ ج.1، ص.133). پس تربیت یافتگی اجتماعی، مستلزم برخورداری از نگاه و ارزش­هایی است که دیگری متفاوت را محترم بدارد و به رسمیت بشناسد و این‌گونه نباشد که به بهانه­ی حفظ اصالت فردی و یکپارچگی اجتماعی، درصدد محدودسازی ارتباطات انسانی و حذف تفاوت­ها باشد؛ لذا تربیت یافتگی اجتماعی مستلزم تبیین حکیمانه­ی تفاوت­ها و عبور از نگاه فرقه­گرایانه در اهداف فرهنگی و آموزشی است (صدر، 2014، ج.1، ص.257). چنانچه با این‌وصف آموزش باید معطوف به ارتقاء درک مخاطب از ارزش­های برتر انسانی و ارتقاء همدردی با دیگری به‌مثابه انسانی چون من و همدلی با او برای کاستن از آلامش باشد.

اصل مبتنی ساختن رشد بر عمل

کنشگری مستلزم رهایی از اندیشه­ی جبرگرایانه (تقدیرگرایی) و همچنین کنارگذاشتن امتیاز ویژه برای فرد، گروه و فرقه­ی خاص بوده و نیازمند تمرکز بر سعی و تلاش به‌جای تمرکز بر محفوظات و ویژگی­های جبری خارج از انتخاب است (صدر، 1383، ص.107). به‌منظور      شکل­گیری اندیشه­ی کنشگرانه به‌جای نگاه تقدیر­گرا، باید ارزش تلاش و کوشش به‌جای ارزش باور یا باورهایی قرار گیرد که با توهم حقی ویژه برای گروه یا طبقه­ای خاص و تقلیل ارزش­های الهی - انسانی به ذهنیتی بی رابطه با عمل، بی­انگیزه شدن و رخوت اجتماعی را به همراه دارد. این امر مستلزم این است که آموزش و خصوصاً آموزش دینی به‌گونه‌ای محتواسازی کند که برایند اندیشه­ی توحیدی، برانگیختن جدیت و تلاش صادقانه مخاطبین باشد و نه توهم مالکیت حقیقت که نتیجه­ی آن تنبلی، خودمحوری و خودبسندگی و اکتفا به ارتباطات انسانی و اجتماعی حداقلی است.

اصل باور به آزادی چون ارزش

ظهور وجه خلیفه اللهی انسان، کنشگری اجتماعی و شکوفاشدن فطرت انسانی‌اش، مستلزم وجود آزادی اِعمال اراده به‌صورت عاقلانه است. اعمال اراده نیز خود، مستلزم رهایی از محدودیت­های بیرونی متعارض با حقوق انسانی و محدودیت­های درونی متعارض با ارزش­های انسانی است؛ لذا فضای آموزشی باید فضایی باشد که امکان اعمال اراده­ی آموزش دهندگان و آموزش­گیرندگان و امکان پژوهش و جستجوگری آزاد در چهارچوب موردنظر را فراهم نماید. در این حال تربیت‌یافته‌ی اجتماعی کسی است که با فهم درست از مرزهای انسانیت در حوزه­های مختلف (اجتماعی - سیاسی)، و رسیدن به سطحی از رشد اخلاقی، از امکان اعمال اراده­ی خود و کنشگری اجتماعی به وجهی آگاهانه، معقول و اخلاقی برخوردار است (صدر،2014 ، ج.5، ص.196؛  ج.1، صص.179-180).

اصل برخورداری از نگاه و منش تشکیلاتی

بهترین صورت کنشگری اجتماعی در بستر سازمان و کار گروهی شکل می­گیرد و کار سازمان­یافته تحقق‌بخش وحدت اجتماعی موردنظر است (صدر، 2014، ج.2، ص.9؛ 1383، ص.282). عمل تشکیلاتی نیز، نیازمند نگاه و منش تشکیلاتی و عبور از نگاه فردگرا است؛ لذا باید ایجاد نگاه و منش متناسب با آن در محور محتوا و روش آموزشی قرار گیرد. در این حالت تربیت یافتگی اجتماعی، مستلزم برخوردار بودن از درک روشن از کنش اجتماعی مفید و مهارت کارِ گروهی و تشکیلاتی و حضور در سطوح مختلف فعالیت­های اجتماعی است.

اصل ضرورت گفت­وگو چون بینش، منش و روش

اگر وحدت و یکپارچگی اجتماعی ارزشی است مطلوب که باید پیگیری شود، تحقق وحدت اجتماعی نیز مستلزم تفاهم و تفاهم مستلزم گفت­وگو است. برای تحقق ارزش­های مشترک انسانی و توحید اجتماعی، باید ایجاد بینش، منش و کنش گفت­وگویی در محور آموزش و تربیت قرار گیرد (صدر، 2014، ج. 2، صص.112 و 119). تربیت‌یافته‌ی اجتماعی در این حالت کسی است که ارتباطات انسانی­اش معطوف به تفاهم و تعاون و درک متقابل بوده و گفت­وگو را تنها­ترین راه برای فهم دیگری و فهماندن خود به دیگری می­شناسد. همچنین گفت­وگو مستلزم رشد اخلاقی و معرفت­شناختی و رهایی از کبر و برتری‌طلبی روان‌شناختی و خودبسندگی معرفت­شناختی است؛ لذا برای تحقق کنش گفت‌وگومحور، لازم است تا فضای آموزشی و تربیتی جامعه خصوصاً تربیت دینی، از محتوا و روش­هایی که دیگری متفاوت[23] را بیگانه­ای به‌کلی متفاوت و باطل محض نشان می­دهد اجتناب ورزد. همچنین در عین توجه به هویت­های فرقه­ای، نباید من تعین یافته در صورت­های مختلف قومی، نژادی، مذهبی و ملی را آن‌چنان مرکزیت بخشد که جایی برای دیگریِ بیرون از این دایره باقی نگذارد.

اصل هویت­سازی بر محور انسانیت

تحقق اهداف مرتبط با گفت­وگو مستلزم به رسمیت شناختن دیگری و تحقق احترام متقابل در میان آحاد جامعه در عین وجود تفاوت­ها در اندیشه و باور است. احترام متقابل نیز مستلزم فراهم‌سازی بستر به ظهور رسیدن دیگری و پرهیز از هر رفتاری است که هستی عینی (وجود) و ذهنی (هویت انسانی) او را با خطر ویرانی مواجه سازد. برای تحقق همزیستی مشفقانه و احترام متقابل اجتماعی باید اصل وجود تفاوت­های اجتماعی به رسمیت شناخته شده و البته به‌گونه‌ای تبیین گردد که در تعارض با ارزش­های عالی و مشترک انسانی نباشد. پس تعلیم‌وتربیت رسمی و غیررسمی، باید برای تعالی تربیت اجتماعی، برخورداری از بینش و منش حقیقت­جویانه، تعامل معطوف به درک متقابل و وحدت، و ایجاد منش جستجوگری صادقانه میان آحاد جامعه را در اولویت اهداف آموزشی خود قرار دهد (صدر، 2014، ج.2، ص.142). در این حالت نیز تربیت‌یافته‌ی اجتماعی کسی است که به درکی از حقیقت، ارزش، انسان، اجتماع و هستی رسیده که احترام به انسانیت به‌عنوان عالی­ترین ارزش­ها، هویت‌بخش او می­گردد.

نتیجه­گیری

افق گشایی صدر برای تربیت اجتماعی، ایجاد پیوندی منسجم و کارآمد میانِ ابعاد          هستی­شناسانه، انسان­شناسانه و ارزش­شناسانه­ی تربیت اجتماعی است. به‌صورت ویژه، در پیوندی که میانِ اجتماعی شدن و نگرش توحیدی به جامعه، انسان (فطرت) و ارزش­های انسانی ایجاد    می­کند و با این پیوند، تعارض تصور شده میان توحید محوری و انسان‌گرایی را به نحوی منسجم و کارآمد برطرف می­سازد. این نگاه می­تواند؛ نگاهی نو به ماهیت تربیت اجتماعی ارائه کند که در رفع تقابلات اجتماعی، خصوصاً در اجتماعات دین­محور راهگشا باشد. با طرح و تحلیل مقولات اجتماعی صدر سعی شد منظر اجتماعی خاص ایشان وضوح و تمایز پیدا کند تا روشن شود که؛ چگونه صدر نگرش توحیدی به هستی را در تحلیل انسان و اجتماع جاری می­سازد و آن را عامل وحدت­بخش جامعه و برانگیزاننده­ی کنشگری انسان می­شمارد و تفاوت­های موجود انسانی- اجتماعی را در ذیل این نگرش به گونه­ای تفسیر می­کند که تفاوت­ها نه عامل مزاحم تعامل و همزیستی، بلکه بسترساز تحقق حکیمانه آن­ها می­گردد. از سوی دیگر؛ در ذیل این نگرش کرامت ذاتی انسان، هویت اجتماعی و کنشگری و آزادی اعمال اراده­ی او و ارزش­های کلان اجتماعی برای تحقق کنشگری اجتماعی به عنوان ضرورتی برای تکامل انسان ضرورت می­یابد. مبتنی بر انگاره اجتماعی صدر تربیت اجتماعی و در نتیجه اجتماعی شدن ماهیتی ویژه و متناسب با این انگاره می­یابد. این ماهیت ویژه الزاماتی را ایجاب می­کند که هم تبیین­کننده ماهیت تربیت اجتماعی صدر است و هم محقق ساختن­ آن­ها بستر­ساز تحقق تربیت اجتماعی یا تربیت­یافتگی اجتماعی است. بر اساس این پژوهش می­توان تربیت اجتماعی صدر را؛ «مدل تعامل اجتماعی انسان­گرایِ توحیدی» نام نهاد.

فهرست منابع

آذربایجانی، مسعود (1382). روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی. تهران: انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

آربلاستر، انتونی (1368). لیبرالیسم غرب: ظهور و سقوط (ترجمه عباس مخبر). تهران: نشر مرکز.

اسعدی، سیدمحمد؛ اعتصام، فرناز؛ نایت، کیم اچ.؛ الفنباین، مورتون اچ.؛ رضاعی، فرزین (1385). رابطه فردگرایی و جمع­گرایی با شیوه دانستن مستقل و ارتباطی دانشجویان ایرانی و آمریکایی. تازه­های علوم شناختی،  8(1)، صص. 17-22.

اسکیدمور، ویلیام (1373). تفکر نظرى در جامعه شناسى (ترجمه­ی علی محمد حاضری). تهران: نشر سفیر.

الباش، حسن (1389). برخورد تمدن­ها (ترجمه­ی محمدتقی علوی و جلیل محمدی). تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز.

آوتویت، ویلیام؛ باتامور، تام (1392). فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم (ترجمه­ی حسن چاوشیان). تهران: نشر نی.

ایزوتسو، توشی هیکو (1378). مفهوم ایمان در کلام اسلامی (ترجمه­ی زهرا پورسینا). تهران: انتشارات سروش.

باطنی، محمدرضا  (1389). زبان و تفکر. تهران: نشر آگه.

باقری، خسرو (1384).  نگاهی دوباره به تربیت اسلامی (جلد نخست)، تهران: انتشارات مدرسه.

باقری، خسرو (1386).  نگاهی دوباره به تربیت اسلامی (جلد دوم)، تهران: انتشارات مدرسه.

باقری، خسرو (1374). سه مغالطه رایج در مفهوم اجتماعی بودن (حضور «در» جمع، ارتباط «با» جمع و سیطره «بر» جمع). تربیت، 10، 87-92.

باقری، خسرو؛ سجادیه، نرگس؛ توسلی، طیبه (1389). رویکردها و روش­های پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.

بهزادیه، حمید (1385). بازشناسی فردگرایی و پیامدهای آن. راهبرد یاس، 6(2)، 203-242.

پایا، علی (1381). گفت­وگو در جهان واقعی. تهران: طرح نو.

پالیزبان، مهدیه (1387). ارتباطات سنتی و مدرن در یک جامعه چند فرهنگی: مطالعـه مـوردی لبنـان دوران فعالیت امام موسی صدر (به راهنمایی هادی خانیکی). تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.

تردیانس، هری چارالامبوس (1388). فرهنگ و رفتار اجتماعی (ترجمه­ی نصرت فتی). تهران: نشر رسانش و نشر جامعه شناسان.

خانیکی هادی (1383). گفتگو، از مفهوم زبانی تا معنای جهانی. مجله جامعه­شناسی ایران، 5(1)، 90-113.

خشن، حسین احمد (1392). اسلام و خشونت (ترجمه­ی موسی دانش). مشهد: بنیاد پژوهش­های اسلامی آستان قدس.

روحی برندق، کاووس ( 1398). تأثیر دلبستگی ایمن بر شکل گیری سرمایه اجتماعی با تأکید بر اندیشه تربیتی امام موسی صدر. اسلام و مطالعات اجتماعی، سال هفتم  شماره 2

زرین­کوب، عبدالحسین (1363). ارزش میراث صوفیه. تهران: انتشارات امیرکبیر.

سالاری­فر، محمدرضا؛ شجاعی، محمدصادق؛ موسوی اصل، سیدمهدی؛ دولتخواه، محمد (1389). بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

سریع القلم، محمود ( 1394 ). پیشوایی فرا‌تر از زمان. تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.

سعید، ادوارد (1387). برخورد تمدن­ها، غرب و اسلام (ترجمه­ی عبدالرحیم گواهی). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

سعید، ادوارد (1371). شرق شناسی (ترجمه­ی عبدالرحیم گواهی). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390). شورای عالی انقلاب فرهنگی.

شارع­پور،محمود(1382) جامعه شناسی آموزش و پرورش، تهران، سمت

شورت، ادموند سی (1394). روش­شناسی مطالعات برنامه درسی (ترجمه­ی محمود مهرمحمدی و همکاران) تهران: سمت.

صدر، موسی (1383). نای و نی (ترجمه­ی علی حجتی کرمانی). تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.

صدر، موسی (1384). ادیان در خدمت انسان (ترجمه­ی علی حجتی کرمانی). تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.

صدر، موسی (1394). حدیث سحرگاهان (ترجمه­ی علی حجتی کرمانی). تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.

صدر، موسی (1394). انسان آسمان (ترجمه­ی علی حجتی کرمانی). تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.

صدرا، محمد (1398). آسیب شناسی مفهوم وحدت اسلامی در قالب دوگانه فرقه­گرایی و سکیولاریسم.  فصلنامه سیاست، 49(2)، 413-430.

عبدلی، معصومه (1395). بررسی سیره نظری و عملی امام موسی صدر به منظور استنتاج فلسفه تربیتی. پایان نامه دکتری (به راهنمایی علیرضا محمودنیا). تهران: دانشگاه خوارزمی.

عزیزی، سیدمجتبی (1396). لیبرالیسم علیه اجتماع­گرای، نگاهی به انتقادهای لیبرال­ها به اجتماع­گرایان. فصلنامه سیاست، 47(2)، 451-470.

علاقه­بند، علی (1368). جامعه شناسی آموزش و پرورش. تهران: نشر روان.

علمدار علی­اکبری، سمیرا (1393). بررسی آراءکلام اجتماعی امام موسی صدر. پایان نامه کارشناسی ارشد (به راهنمایی حمیدرضا شریعتمداری). قم: دانشگاه قم.

علیا، مسعود (1388).کشف دیگری همراه با لویناس. تهران: نشر نی.

فروم، اریک (1360). جامعه سالم (ترجمه­ی اکبر تبریزی). تهران: نشر بهجت.

قانع، احمدعلی (1396).  گفتارهایی در فقه فرهنگ و ارتباطات. تهران: دانشگاه امام صادق.

کوئن، بروس (1374). مبانی جامعه شناسی (ترجمه­ی غلامعباس توسلی و رضا فاضل). تهران: سمت.

 کولب، ویلیام؛  گولد، جولیوس(1392). فرهنگ علوم اجتماعى (ترجمه­ی باقر پرهام). تهران: نشر مازیار.

کین، سم (1382). گابریل مارسل (ترجمه­ی ملکیان). تهران: نشر نگاه معاصر.

محمودیان، محمد (1391). تاثیر اندیشه­های نوسلفیسم بر روند فکری- ایدئولوژیک القاعده. پژوهشنامه علوم سیاسی، 7(3)، 79-114.

لک زایی، شریف (1398). علل ضعف تمدنی و عقب ماندگی جوامع اسلامی در اندیشه امام موسی صدر. مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی دوره 2 بهار و تابستان، شماره 1

مریدی، فاطمه (1395). الگوی الهیات اجتماعی اسلامی در اندیشه و آثار موسی صدر. جستارهای فلسفه دین، 5(1)، 77-99.

معتمدی، عبدالله (1392). سبک زندگی مطلوب بر اساس دیدگاه ارتباطی. فصلنامه فرهنگ مشاوره، 4(13)، 125-142.

می، رولو (1397). انسان در جستجوی خویشتن (ترجمه­ی مهدی ثریا). تهران: نشر دانژه.

وفایی مغانی، جواد (1393). تبیین و تحلیل مبانی معرفتی امام موسی صدر در تقریب مسلمانان و مسیحیان. معرفت ادیان، 5(1)، 111-128.

نیومن، ویلیام لاورنس (1390)، شیوه­های پژوهش اجتماعی: رویکردهای کمی و کیفی (جلد دوم) (ترجمه­ی حسن دانائی فرد، سیدحسین کاظمی). تهران: انتشارات موسسه کتاب مهربان.

هانتینگتون، ساموئل بی(1378). برخورد تمدن­ها و بازسازی نظم نوین جهانی (ترجمه­ی حمید رفیعی) تهران: دفتر پژوهش­های فرهنگی.

صدر، موسی (2014). مسیره الامام السید موسی الصدر. ( ج. 1-12). بیروت: داربلال لطباعه و النشر.

Marsh, S. (2011). Experiencing Social Education. In C. White (Ed.), Journeys in Social Education, (pp. 1-14). Sense Publishers.

Merriam Webster dictionary (2021). Retrieved from: https://www.merriam- webster.com/dictionary/idea

Osher, D., Brackett, M., Dymnicki, A., Jones, S., & Weissberg, R., P. (2016) Advancing the science and practice of social and emotional learning: Looking back and moving forward. Review of Research in English, 40, 644-681.

Taylor, C. (2003a). The Ethics of Authenticity. Cambridge: Harvard University Press

|||

 

 

 

 

 

[1]. Doctoral student of philosophy of education, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran.                                                                                                                                                                                                  mazaheri.javad@yahoo.com

  1. 2. Associate Professor, Department of Philosophy of Education, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran.                 iranfayyaz@yahoo.ir                                  
  2. 3. Associate Professor, Department of Philosophy of Religion, Kharazmi University , Tehran, Iran.

    aram.mohammadreza@yahoo.com        

  1. Associate Professor, Department of Philosophy of Education, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran. ah.salahshoor@gmail.com      

 

 

 

 

 

  1. دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران. mazaheri.javad@yahoo.com
  2. نویسنده مسئول: دانشیار، گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران. Iranfayyaz@yahoo.ir
  3. دانشیار، گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران . rasoulipour@yahoo.com
  4. دانشیار، گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران. ah.salahshoor@gmail.com

 

 

 

 

 

[3]. مراد از هویت در اینجا، عامل تشخص بخش، تمایز بخش و معنا بخش فرد یا گروه، به نحوی که در معرفی فرد و گروه، آن عامل موضوعیت اصلی را داشته باشد (تیلور، 2003، ص. 34).

[4] . تعامل اجتماعی: به معنای توالی متقابل ارتباط بین دو یا چند نفر است(آوتویت و باتامور، 1392).

[5] . الگو(pattern): در این تحقیق الگو به معنای مدل و سرمشقی است که از ویژگی آگاهی بخشی و مهارت افزایی برخوردار است.

[6] . معادل انگاره در این پژوهش Idea، حاکی از دیدگاه منسجم یک فرد در باب موضوع یا مفهوم خاصی می­باشد. توضیحات معنای نخست دیکشنری آنلاین مریام وبستر برای این واژه، مراد این پژوهش از این مفهوم است.

[7] .ارتباط با خود، دیگری، خدا و طبیعت به عنوان این ارتباطات چهارگانه مد نظر است که برخی با یکی کردن دو مورد آخر، ارتباط با هستی را جایگزین نموده­اند ( معتمدی، 1392).

[8].Marsh

[9]. Osher

[10] . رویکرد صوفیانه در جهان اسلام (زرین کوب، 1363) و رویکرد فردگرایانه در مغرب زمین با لحاظ تفاوت میان آنها را می­توان در این دسته جای داد (بهزادیه، 1385).

[11] .نمونه رادیکال و بارز آن در این زمان ما روش گروه  دولت اسلامی عراق و شام (داعش) است.

[12].Abbey

 

[13] . یعنی با بهره‌گیری از مهم‌ترین مقولات اجتماعی موردنظر اندیشمندان اجتماعی، نگاه صدر به این مقولات آشکار گردیده است.

[14] .از مهمترین اقدامات تشکیلاتی صدر؛ تشکیل مجلس اعلای شیعیان (صدر، 2014، ج.3، صص.86-87)، تشکیل امل یا جنبش محرومان «أفواج المقاومة اللبنانیة» (صدر،2014، ج.7، ص.308) است.

[15] . التعایش واژه عربی مورد استفاده صدر است که همزیستی یا مدارا به تنهایی معادل آن نیست و پیوند عاطفی نیز در ذیل این مفهوم، موضوعیت دارد.

[16] . مرزهای انسانیت مورد نظر صدر بیش از هر چیز ظهور عینی دارد و نه ذهنی و در حفظ حرمت و کرامت، همزیستی، حفظ حقوق انسانی چون؛ حیات، آزادی اندیشه و باور و برخورداری عادلانه از مواهب جامعه به مقثضای تلاش جلوه­گر است (صدر، 1383، ص.380؛ صدر، 2014، ج.2، صص.143-151).

[17] .(علمدار، 1393؛  صدر، 1392، ص185).

[18] .(صدر، 2014، ج1، ص230-245؛ ج.1، صص291-292)

[19].( صدر، 1384، صص.88، 87-95؛ علمدار، 1393)

[20] .التعایش

[21] .الاُخوه

[22] . قبول تفاوت و به رسمیت شناختن دیگری در نگاه صدر در تفاوت در اندیشه و باور و تفاوت­های طبیعی ظهور می­یابد، ولی چنانچه اندیشه و باوری در عمل، فرد یا گروهی را به تجاوز و تعدی و ضایع ساختن حقوق انسانی دیگران سوق دهد، بواسطه این تجاوزگری رفتاری حرمت و در نتیجه رسمیت خود را از دست می­دهد.

 

[23] .در خصوص شرایط آن در مبحث گشودگی توضیحات اجمالی بیان شد.

Smiley face

آذربایجانی، مسعود (1382). روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی. تهران: انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
آربلاستر، انتونی (1368). لیبرالیسم غرب: ظهور و سقوط (ترجمه عباس مخبر). تهران: نشر مرکز.
اسعدی، سیدمحمد؛ اعتصام، فرناز؛ نایت، کیم اچ.؛ الفنباین، مورتون اچ.؛ رضاعی، فرزین (1385). رابطه فردگرایی و جمع­گرایی با شیوه دانستن مستقل و ارتباطی دانشجویان ایرانی و آمریکایی. تازه­های علوم شناختی،  8(1)، صص. 17-22.
اسکیدمور، ویلیام (1373). تفکر نظرى در جامعه شناسى (ترجمه­ی علی محمد حاضری). تهران: نشر سفیر.
الباش، حسن (1389). برخورد تمدن­ها (ترجمه­ی محمدتقی علوی و جلیل محمدی). تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز.
آوتویت، ویلیام؛ باتامور، تام (1392). فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم (ترجمه­ی حسن چاوشیان). تهران: نشر نی.
ایزوتسو، توشی هیکو (1378). مفهوم ایمان در کلام اسلامی (ترجمه­ی زهرا پورسینا). تهران: انتشارات سروش.
باطنی، محمدرضا  (1389). زبان و تفکر. تهران: نشر آگه.
باقری، خسرو (1384).  نگاهی دوباره به تربیت اسلامی (جلد نخست)، تهران: انتشارات مدرسه.
باقری، خسرو (1386).  نگاهی دوباره به تربیت اسلامی (جلد دوم)، تهران: انتشارات مدرسه.
باقری، خسرو (1374). سه مغالطه رایج در مفهوم اجتماعی بودن (حضور «در» جمع، ارتباط «با» جمع و سیطره «بر» جمع). تربیت، 10، 87-92.
باقری، خسرو؛ سجادیه، نرگس؛ توسلی، طیبه (1389). رویکردها و روش­های پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
بهزادیه، حمید (1385). بازشناسی فردگرایی و پیامدهای آن. راهبرد یاس، 6(2)، 203-242.
پایا، علی (1381). گفت­وگو در جهان واقعی. تهران: طرح نو.
پالیزبان، مهدیه (1387). ارتباطات سنتی و مدرن در یک جامعه چند فرهنگی: مطالعـه مـوردی لبنـان دوران فعالیت امام موسی صدر (به راهنمایی هادی خانیکی). تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
تردیانس، هری چارالامبوس (1388). فرهنگ و رفتار اجتماعی (ترجمه­ی نصرت فتی). تهران: نشر رسانش و نشر جامعه شناسان.
خانیکی هادی (1383). گفتگو، از مفهوم زبانی تا معنای جهانی. مجله جامعه­شناسی ایران، 5(1)، 90-113.
خشن، حسین احمد (1392). اسلام و خشونت (ترجمه­ی موسی دانش). مشهد: بنیاد پژوهش­های اسلامی آستان قدس.
روحی برندق، کاووس ( 1398). تأثیر دلبستگی ایمن بر شکل گیری سرمایه اجتماعی با تأکید بر اندیشه تربیتی امام موسی صدر. اسلام و مطالعات اجتماعی، سال هفتم  شماره 2
زرین­کوب، عبدالحسین (1363). ارزش میراث صوفیه. تهران: انتشارات امیرکبیر.
سالاری­فر، محمدرضا؛ شجاعی، محمدصادق؛ موسوی اصل، سیدمهدی؛ دولتخواه، محمد (1389). بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
سریع القلم، محمود ( 1394 ). پیشوایی فرا‌تر از زمان. تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.
سعید، ادوارد (1387). برخورد تمدن­ها، غرب و اسلام (ترجمه­ی عبدالرحیم گواهی). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
سعید، ادوارد (1371). شرق شناسی (ترجمه­ی عبدالرحیم گواهی). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390). شورای عالی انقلاب فرهنگی.
شارع­پور،محمود(1382) جامعه شناسی آموزش و پرورش، تهران، سمت
شورت، ادموند سی (1394). روش­شناسی مطالعات برنامه درسی (ترجمه­ی محمود مهرمحمدی و همکاران) تهران: سمت.
صدر، موسی (1383). نای و نی (ترجمه­ی علی حجتی کرمانی). تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.
صدر، موسی (1384). ادیان در خدمت انسان (ترجمه­ی علی حجتی کرمانی). تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.
صدر، موسی (1394). حدیث سحرگاهان (ترجمه­ی علی حجتی کرمانی). تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.
صدر، موسی (1394). انسان آسمان (ترجمه­ی علی حجتی کرمانی). تهران: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر.
صدرا، محمد (1398). آسیب شناسی مفهوم وحدت اسلامی در قالب دوگانه فرقه­گرایی و سکیولاریسم.  فصلنامه سیاست، 49(2)، 413-430.
عبدلی، معصومه (1395). بررسی سیره نظری و عملی امام موسی صدر به منظور استنتاج فلسفه تربیتی. پایان نامه دکتری (به راهنمایی علیرضا محمودنیا). تهران: دانشگاه خوارزمی.
عزیزی، سیدمجتبی (1396). لیبرالیسم علیه اجتماع­گرای، نگاهی به انتقادهای لیبرال­ها به اجتماع­گرایان. فصلنامه سیاست، 47(2)، 451-470.
علاقه­بند، علی (1368). جامعه شناسی آموزش و پرورش. تهران: نشر روان.
علمدار علی­اکبری، سمیرا (1393). بررسی آراءکلام اجتماعی امام موسی صدر. پایان نامه کارشناسی ارشد (به راهنمایی حمیدرضا شریعتمداری). قم: دانشگاه قم.
علیا، مسعود (1388).کشف دیگری همراه با لویناس. تهران: نشر نی.
فروم، اریک (1360). جامعه سالم (ترجمه­ی اکبر تبریزی). تهران: نشر بهجت.
قانع، احمدعلی (1396).  گفتارهایی در فقه فرهنگ و ارتباطات. تهران: دانشگاه امام صادق.
کوئن، بروس (1374). مبانی جامعه شناسی (ترجمه­ی غلامعباس توسلی و رضا فاضل). تهران: سمت.
 کولب، ویلیام؛  گولد، جولیوس(1392). فرهنگ علوم اجتماعى (ترجمه­ی باقر پرهام). تهران: نشر مازیار.
کین، سم (1382). گابریل مارسل (ترجمه­ی ملکیان). تهران: نشر نگاه معاصر.
محمودیان، محمد (1391). تاثیر اندیشه­های نوسلفیسم بر روند فکری- ایدئولوژیک القاعده. پژوهشنامه علوم سیاسی، 7(3)، 79-114.
لک زایی، شریف (1398). علل ضعف تمدنی و عقب ماندگی جوامع اسلامی در اندیشه امام موسی صدر. مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی دوره 2 بهار و تابستان، شماره 1
مریدی، فاطمه (1395). الگوی الهیات اجتماعی اسلامی در اندیشه و آثار موسی صدر. جستارهای فلسفه دین، 5(1)، 77-99.
معتمدی، عبدالله (1392). سبک زندگی مطلوب بر اساس دیدگاه ارتباطی. فصلنامه فرهنگ مشاوره، 4(13)، 125-142.
می، رولو (1397). انسان در جستجوی خویشتن (ترجمه­ی مهدی ثریا). تهران: نشر دانژه.
وفایی مغانی، جواد (1393). تبیین و تحلیل مبانی معرفتی امام موسی صدر در تقریب مسلمانان و مسیحیان. معرفت ادیان، 5(1)، 111-128.
نیومن، ویلیام لاورنس (1390)، شیوه­های پژوهش اجتماعی: رویکردهای کمی و کیفی (جلد دوم) (ترجمه­ی حسن دانائی فرد، سیدحسین کاظمی). تهران: انتشارات موسسه کتاب مهربان.
هانتینگتون، ساموئل بی(1378). برخورد تمدن­ها و بازسازی نظم نوین جهانی (ترجمه­ی حمید رفیعی) تهران: دفتر پژوهش­های فرهنگی.
صدر، موسی (2014). مسیره الامام السید موسی الصدر. ( ج. 1-12). بیروت: داربلال لطباعه و النشر.
Marsh, S. (2011). Experiencing Social Education. In C. White (Ed.), Journeys in Social Education, (pp. 1-14). Sense Publishers.
Merriam Webster dictionary (2021). Retrieved from: https://www.merriam- webster.com/dictionary/idea
Osher, D., Brackett, M., Dymnicki, A., Jones, S., & Weissberg, R., P. (2016) Advancing the science and practice of social and emotional learning: Looking back and moving forward. Review of Research in English, 40, 644-681.
Taylor, C. (2003a). The Ethics of Authenticity. Cambridge: Harvard University Press